دکتر دوست داشتنی من
fic:my lovely doctor
from:taehyung
part:2
راه زیادی نرفته بودم که یهو از پشت هلم دادن دیدم همونا هستن ا.ت:چته روانیییی $:پول مارو بده زنیکه ا.ت:باشه پولتونو چند وقت دیگه بهتون میدم دستمو ول کنید $:نچ همین الان باید پولو بدی ا.ت:ببینین من الان پول ندارم پس نمیتونم بای $:(چاقو رو در میاره و پشت کمر ا.ت میگیره) یا الان برمیگردی و جیغ و داد نمیکنی و با ما میای یا همینجا میکشمت ا.ت:(نمیدونستم باید چیکار کنم هم استرس داشتم و هم میترسیدم پس سریع هلش دادم و با تمام توانم شروع کردم به دوییدن و همینجور که داشتم داد میزدم و میگفتم کمک یکی از موهام کشید و پاشو زد به شکمم) ایییی شت این چی بوددد $: هه قراره زجر بکشی لی ا.ت ا.ت:(همیجور که داشت حرف میزد چاقو رو درآورد و فرار کرد مردم داشتن دورم جمع میشدن که چشمام سیاهی رفت...
تهیونگ ویو:
تو بیمارستان داشتم بیمار هارو چک میکردم که یکی از پرستار ها داد زد پرستار:دکتر کیم دکتر کیممممم تهیونگ:بلههه چیشدههه؟ پرستار:یه بیمار اورژانسی داریم زود خودتونو برسونین تهیونگ:باشه الان میام(سریع از اتاق خارج شدم و به بخش اورژانسی رفتم) چیشده مریض کجاست چه اتفاقی براش افتاده؟ پرستار:الان میارنش تا جایی که شنیدم چاقو خورده تهیونگ:(همینطور که داشتم با پرستار حرف میزدم یه دختر خوشگل و موهای بلند با صورت رنگ پریده آوردن داشتم چکش میکردم) پرستار:دکتر کیم باید چیکار کنیم؟ تهیونگ:(همینطور که داشتم نگاه میکردم دیدم ناحیه ی شکمش بریده شده و هنوز خونریزی داره سریع گفتم) تهیونگ: آماده کنید و ببریدش اتاق عمل زود باشید همین الانشم خون زیادی از دست داده (خودم هم برای عمل آماده شدم و وارد اتاق عمل شدم)
پرش زمانی اتمام عمل ویو ا.ت:
با خوردن نور به چشمم بیدار شدم وایسا اینجا دیگه کجاست؟من مردم آیا؟یکم که دقت کردم فهمیدم تو بیمارستانم همینطوری به یه جا زل زده بودم که یه پرستار وارد شد پرستار:بالاخره به هوش اومدی ا.ت:بله میتونم یه چیزی بپرسم؟ پرستار:البته عزیزم بپرس ا.ت:چه اتفاقی افتاده و من چرا اینجام؟ پرستار: تو چاقو خورده بودی و خوشبختانه به موقع تو رو به بیمارستان منتقل کردن و دکتر کیم شمارو عمل کرد باید خیلی خداروشکر کنید ا.ت:خیلی ممنون من کی میتونم مرخص شم؟ پرستار: من نمیدونم دکتر کیم با توجه به شرایطتون مشخص میکنه ا.ت: عا باشه (تهیونگ وارد اتاق میشه و اشاره میکنه اون یارو پرستاره بره) تهیونگ:سلام لی ا.ت من دکتر کیم هستم و میخوام وضعیتت رو چک کنم حالت بهتره؟ درد داری؟ ا.ت:بله بهترم ولی یکم درد دارم(ا.ت تو ذهنش:چقد خوشگله...فکر کنم عاشقش شدم...عشق در نگاه اول...)تهیونگ:خب من ازت چند تا سوال میپرسم(تهیونگ تو ذهنش:این دختر یه فرشتس) ا.ت:میخواستم جواب سوالش رو بدم که...
خماری😔
from:taehyung
part:2
راه زیادی نرفته بودم که یهو از پشت هلم دادن دیدم همونا هستن ا.ت:چته روانیییی $:پول مارو بده زنیکه ا.ت:باشه پولتونو چند وقت دیگه بهتون میدم دستمو ول کنید $:نچ همین الان باید پولو بدی ا.ت:ببینین من الان پول ندارم پس نمیتونم بای $:(چاقو رو در میاره و پشت کمر ا.ت میگیره) یا الان برمیگردی و جیغ و داد نمیکنی و با ما میای یا همینجا میکشمت ا.ت:(نمیدونستم باید چیکار کنم هم استرس داشتم و هم میترسیدم پس سریع هلش دادم و با تمام توانم شروع کردم به دوییدن و همینجور که داشتم داد میزدم و میگفتم کمک یکی از موهام کشید و پاشو زد به شکمم) ایییی شت این چی بوددد $: هه قراره زجر بکشی لی ا.ت ا.ت:(همیجور که داشت حرف میزد چاقو رو درآورد و فرار کرد مردم داشتن دورم جمع میشدن که چشمام سیاهی رفت...
تهیونگ ویو:
تو بیمارستان داشتم بیمار هارو چک میکردم که یکی از پرستار ها داد زد پرستار:دکتر کیم دکتر کیممممم تهیونگ:بلههه چیشدههه؟ پرستار:یه بیمار اورژانسی داریم زود خودتونو برسونین تهیونگ:باشه الان میام(سریع از اتاق خارج شدم و به بخش اورژانسی رفتم) چیشده مریض کجاست چه اتفاقی براش افتاده؟ پرستار:الان میارنش تا جایی که شنیدم چاقو خورده تهیونگ:(همینطور که داشتم با پرستار حرف میزدم یه دختر خوشگل و موهای بلند با صورت رنگ پریده آوردن داشتم چکش میکردم) پرستار:دکتر کیم باید چیکار کنیم؟ تهیونگ:(همینطور که داشتم نگاه میکردم دیدم ناحیه ی شکمش بریده شده و هنوز خونریزی داره سریع گفتم) تهیونگ: آماده کنید و ببریدش اتاق عمل زود باشید همین الانشم خون زیادی از دست داده (خودم هم برای عمل آماده شدم و وارد اتاق عمل شدم)
پرش زمانی اتمام عمل ویو ا.ت:
با خوردن نور به چشمم بیدار شدم وایسا اینجا دیگه کجاست؟من مردم آیا؟یکم که دقت کردم فهمیدم تو بیمارستانم همینطوری به یه جا زل زده بودم که یه پرستار وارد شد پرستار:بالاخره به هوش اومدی ا.ت:بله میتونم یه چیزی بپرسم؟ پرستار:البته عزیزم بپرس ا.ت:چه اتفاقی افتاده و من چرا اینجام؟ پرستار: تو چاقو خورده بودی و خوشبختانه به موقع تو رو به بیمارستان منتقل کردن و دکتر کیم شمارو عمل کرد باید خیلی خداروشکر کنید ا.ت:خیلی ممنون من کی میتونم مرخص شم؟ پرستار: من نمیدونم دکتر کیم با توجه به شرایطتون مشخص میکنه ا.ت: عا باشه (تهیونگ وارد اتاق میشه و اشاره میکنه اون یارو پرستاره بره) تهیونگ:سلام لی ا.ت من دکتر کیم هستم و میخوام وضعیتت رو چک کنم حالت بهتره؟ درد داری؟ ا.ت:بله بهترم ولی یکم درد دارم(ا.ت تو ذهنش:چقد خوشگله...فکر کنم عاشقش شدم...عشق در نگاه اول...)تهیونگ:خب من ازت چند تا سوال میپرسم(تهیونگ تو ذهنش:این دختر یه فرشتس) ا.ت:میخواستم جواب سوالش رو بدم که...
خماری😔
۲.۳k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.