من:چوویااااااا
من:چوویااااااا
چویا:چته؟
من:حدس بزن چی شده!
چویا:کار دارم زود تر بگو تمه
من:راجب دازایه!
چویا اخم مردانه می کند*
چویا:اون لندهور عوضی؟
من:اره^_^
چویا:چی شده؟
من:دوست پسرم شده
چویا پلک زدن*
چویا:خب؟
من:حسودی نمی کنی؟
چویا من را از زیر گرفت و بلند کرد*
من:کمک!!!!
(پارت بعد رو بعدا می زارم الان حوصله نوشتن زیاد ندارم😐بای تا پارت بعدی)
چویا:چته؟
من:حدس بزن چی شده!
چویا:کار دارم زود تر بگو تمه
من:راجب دازایه!
چویا اخم مردانه می کند*
چویا:اون لندهور عوضی؟
من:اره^_^
چویا:چی شده؟
من:دوست پسرم شده
چویا پلک زدن*
چویا:خب؟
من:حسودی نمی کنی؟
چویا من را از زیر گرفت و بلند کرد*
من:کمک!!!!
(پارت بعد رو بعدا می زارم الان حوصله نوشتن زیاد ندارم😐بای تا پارت بعدی)
۷۷۷
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.