تو می روی و نمی رود قرارم از تو
تو میروی و نمیرود قرارم از تو
زین بیش صبوری که نباشد کارم از تو
چندان به دل شکستهام پیکانی
کاین جا نرسد به هیچ دشواری از تو
هر روز به کوی تو ز بیداد روم
فریاد ز جور تو که بیداد از تو
از دست تو پای من از آن شد شادم
بیچاره شدم در ره عشق از تو
روزی که غمت قدم به منزل بنهادم
فریاد ز جور تو که بیدادا ز تو
چون سایه به کوی تو فتادم همه عمر
در خاک فتادم در ره عشق از تو
زین بیش صبوری که نباشد کارم از تو
چندان به دل شکستهام پیکانی
کاین جا نرسد به هیچ دشواری از تو
هر روز به کوی تو ز بیداد روم
فریاد ز جور تو که بیداد از تو
از دست تو پای من از آن شد شادم
بیچاره شدم در ره عشق از تو
روزی که غمت قدم به منزل بنهادم
فریاد ز جور تو که بیدادا ز تو
چون سایه به کوی تو فتادم همه عمر
در خاک فتادم در ره عشق از تو
۱.۶k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.