چندپارتی حسودی نکن
پارت اول
ویو ات
صبح از خواب بیدار شدم یون جون مثل همیشه خیلی کیوت بغلم خوابیده بود خیلی اروم از جام بلند شدم رفتم سرویس کارای لازم رو انجام دادم و رفتم صبحانه اماده کنم.... بعد از ماده شدن صبحانه رفتم سمت اتاق مشترک من و یون جون پرده ها رو کشیدم و رفتم سمت یون جون
ات: عشقم بیدار شو..
یون جون:.....
ات: یونجوناااااااا
یون جون: واییی چیشده عشقم...(خوابالود)
ات: دو ساعته دارم صدات میکنم بیدار شو دیگه
یون جون: اهههه عشقم بزار یکم دسگه بخوابم (کیوت)
ات: نخیر پاشو برو دست صورتتو بشور بیا صبحانه اماده کردم
یون جون: ولی من اخه انرژی ندارم بلند شم
ویو ادمین
ات لبخندشیطانی زد و رفت روی شکم یونجون نشست و پشت سر هم بوسیدش
ات: انرژی گرفتی
یون جون: معلومه
ات: پس بلند شو بریم
ات رفت سمت اشپز خونه که...........
♡☆♡☆♡☆♡☆♡
شرط
لایک6
فالو3
کامنت5
ویو ات
صبح از خواب بیدار شدم یون جون مثل همیشه خیلی کیوت بغلم خوابیده بود خیلی اروم از جام بلند شدم رفتم سرویس کارای لازم رو انجام دادم و رفتم صبحانه اماده کنم.... بعد از ماده شدن صبحانه رفتم سمت اتاق مشترک من و یون جون پرده ها رو کشیدم و رفتم سمت یون جون
ات: عشقم بیدار شو..
یون جون:.....
ات: یونجوناااااااا
یون جون: واییی چیشده عشقم...(خوابالود)
ات: دو ساعته دارم صدات میکنم بیدار شو دیگه
یون جون: اهههه عشقم بزار یکم دسگه بخوابم (کیوت)
ات: نخیر پاشو برو دست صورتتو بشور بیا صبحانه اماده کردم
یون جون: ولی من اخه انرژی ندارم بلند شم
ویو ادمین
ات لبخندشیطانی زد و رفت روی شکم یونجون نشست و پشت سر هم بوسیدش
ات: انرژی گرفتی
یون جون: معلومه
ات: پس بلند شو بریم
ات رفت سمت اشپز خونه که...........
♡☆♡☆♡☆♡☆♡
شرط
لایک6
فالو3
کامنت5
۴.۰k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.