آلوده به درد... part:6
Part:6
نارا. بورام ما همو نمیشناسیم فهمیدی؟
بورام. و چرا باید اینکارو بکنم؟
نارا. بوراماااا چبالللل*لطفا
بورام. باشه بابا ولی اگه کسی اذیتت کرد پارش میکنماا گفته باشم
نارا. اونا دوستامن یونو؟
بورام. دوس..هیننن دیرمون شو زود باششش
_______________________________________
"ویو راوی"
بورام و نارا هردو سرجاشون نشسته بودن
فقط رزی و شوگا نیومده بودن
وگرنه همه سرجاشون نشسته بودن
نارا که هنوز داشت درس میخوند که نفس گرمی رو کنار گوشش حس کرد
کوک. بیبی؟
نارا با به یاد آوردن دیروز به آرومی آب دهنشو قورت داد
بورام با دیدن وضعیت نارا از سرجاش بلند شد و خواست به سمتش بره که کسی مانعش شد
تهیونگ. کدوم گوری داری میری؟
بورام. به تو ربطی نداره عوضی
پسر دستشو توی موهای دخترک برد و محکم کشید در همین هین معلم وارد کلاس شد
معلم. کیم تهیونگ دو نمره منفی
تهیونگ. ولی استااااد
معلم. بشینین سرجاتون بورام عزیزن بیا خودتو معرفی کن
بورام. اسمم بورامه لی بورام و خواهر ناراعم*نگاه عصبانی به تهیونگ و جونگکوک
نارا به بورام نگاه کرد و با نگاهش گفت میکشمتتتت
بورام. خوشبختم استاد جانگ*لبخند
استاد. اومو نارایااا نگفته بودی خواهرت قراره بیاد بورام میتونی بشینی
نارا. چون قرار نبود بیاد *بیخیال
بورام با چشماش به نارا گفت میزنمتااا
استاد. خب امتحانشون شروع شد از الان کسی کتاب باز کنه یا بخوادتقلب کنه برگه شو پاره میکنم فهمیدین؟
همه. بله استاد
همه شروع کردن به نوشتن اکیپ کوک همزمان باهم تقلب میکردن
نارا حدودا نصف سوالا رو جواب داده بود خواست سوال بعدی رو جواب بده که سرش به طرز وحشتناکی تیر کشید
نارا. دستمو رو سر گذاشتم. اههه..بس کن الان نه لطفا*توی دلش
کوک. خواستم از روی برگش بنویسم که یهو برگش با قطرات خون خیس شد بهش نگاه کردم و به استاد اشاره کردم
استاد. ....
ببخشیددد امتحان #تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون #جین#جیهوپ#bts#نفر_بعدی_در_کار_نیست
نارا. بورام ما همو نمیشناسیم فهمیدی؟
بورام. و چرا باید اینکارو بکنم؟
نارا. بوراماااا چبالللل*لطفا
بورام. باشه بابا ولی اگه کسی اذیتت کرد پارش میکنماا گفته باشم
نارا. اونا دوستامن یونو؟
بورام. دوس..هیننن دیرمون شو زود باششش
_______________________________________
"ویو راوی"
بورام و نارا هردو سرجاشون نشسته بودن
فقط رزی و شوگا نیومده بودن
وگرنه همه سرجاشون نشسته بودن
نارا که هنوز داشت درس میخوند که نفس گرمی رو کنار گوشش حس کرد
کوک. بیبی؟
نارا با به یاد آوردن دیروز به آرومی آب دهنشو قورت داد
بورام با دیدن وضعیت نارا از سرجاش بلند شد و خواست به سمتش بره که کسی مانعش شد
تهیونگ. کدوم گوری داری میری؟
بورام. به تو ربطی نداره عوضی
پسر دستشو توی موهای دخترک برد و محکم کشید در همین هین معلم وارد کلاس شد
معلم. کیم تهیونگ دو نمره منفی
تهیونگ. ولی استااااد
معلم. بشینین سرجاتون بورام عزیزن بیا خودتو معرفی کن
بورام. اسمم بورامه لی بورام و خواهر ناراعم*نگاه عصبانی به تهیونگ و جونگکوک
نارا به بورام نگاه کرد و با نگاهش گفت میکشمتتتت
بورام. خوشبختم استاد جانگ*لبخند
استاد. اومو نارایااا نگفته بودی خواهرت قراره بیاد بورام میتونی بشینی
نارا. چون قرار نبود بیاد *بیخیال
بورام با چشماش به نارا گفت میزنمتااا
استاد. خب امتحانشون شروع شد از الان کسی کتاب باز کنه یا بخوادتقلب کنه برگه شو پاره میکنم فهمیدین؟
همه. بله استاد
همه شروع کردن به نوشتن اکیپ کوک همزمان باهم تقلب میکردن
نارا حدودا نصف سوالا رو جواب داده بود خواست سوال بعدی رو جواب بده که سرش به طرز وحشتناکی تیر کشید
نارا. دستمو رو سر گذاشتم. اههه..بس کن الان نه لطفا*توی دلش
کوک. خواستم از روی برگش بنویسم که یهو برگش با قطرات خون خیس شد بهش نگاه کردم و به استاد اشاره کردم
استاد. ....
ببخشیددد امتحان #تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون #جین#جیهوپ#bts#نفر_بعدی_در_کار_نیست
۶.۹k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.