پارت ۷۳۵
پارت ۷۳۵
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
مبینا...
داخل اتاقمون منتظر رفتن شاهین و ملی بودیم...
_مبی وایسا یه چیزی!!!!
_/چیشده؟!
_میگم با یکی از دخترای خدمتکار داشتیم اتاق سینارو تمیز میکردیم اونم یه گاو صندوق داشت...نکنه سپهرم داشته باشه؟ اون موقع سه تا گاو صندوق میشه...و ما فقط میتونیم یکی شو باز کنیم...تایم نداریم...و اصلا بحث تایم به کنار با تا بخوایم باز کنیم هر ستارو مهین و بقیه... میفهمن...
_/هوم...وایسا زنگ بزنم نوید...تو درو قفل کن شیدا نیاد تو...
_باشه...
گوشیمو دراوردم و زنگ زدم نوید...گذاشتم رو بلند گو
_الو نوید نا یه مشکلی داریم...
_/چه مشکلی...
_ما سه تا گاو صندوق داریم... توی هر اتاق اینا یکی هست...چیکار کنیم...
_/یکی تون بره اتاق سینا یکی تون سپهر...شاهین انقدر احمق نیست بزاره تو اتاق خودش...
ارمیتا:پس رمزا چی...
نوید:یه ربع زمان میخوام ...چندتا میفرستم همه شو امتحان کنین...یکیش درست در میاد...
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
مبینا...
داخل اتاقمون منتظر رفتن شاهین و ملی بودیم...
_مبی وایسا یه چیزی!!!!
_/چیشده؟!
_میگم با یکی از دخترای خدمتکار داشتیم اتاق سینارو تمیز میکردیم اونم یه گاو صندوق داشت...نکنه سپهرم داشته باشه؟ اون موقع سه تا گاو صندوق میشه...و ما فقط میتونیم یکی شو باز کنیم...تایم نداریم...و اصلا بحث تایم به کنار با تا بخوایم باز کنیم هر ستارو مهین و بقیه... میفهمن...
_/هوم...وایسا زنگ بزنم نوید...تو درو قفل کن شیدا نیاد تو...
_باشه...
گوشیمو دراوردم و زنگ زدم نوید...گذاشتم رو بلند گو
_الو نوید نا یه مشکلی داریم...
_/چه مشکلی...
_ما سه تا گاو صندوق داریم... توی هر اتاق اینا یکی هست...چیکار کنیم...
_/یکی تون بره اتاق سینا یکی تون سپهر...شاهین انقدر احمق نیست بزاره تو اتاق خودش...
ارمیتا:پس رمزا چی...
نوید:یه ربع زمان میخوام ...چندتا میفرستم همه شو امتحان کنین...یکیش درست در میاد...
۳.۳k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.