ویو جیا
ویو جیا
از اینکه جونگ کوک اونطوری رفت خیلی ناراحت شدم
جیا: اصلا ببین من هیچ علاقه ایی ب ط و ندارمم باتم قرار نمیزارم یا هر چییزه دیگه اییی
ته: مجبوری
حیا: پس چرا نظرمو پرسیدی
ته: ب ت چه
جیا: بسه دیگهههه دیوونم کردی
از اتاق خارج شدمو رفتم ی لباس بیرون پوشیدم و رفتم تو حیاط منوجایی و بلد نیستم که برم یا نمیدونم جونگ کوک کجاس
ب سمت اون کلبه رفتم
اگه کوکی نبود من این کلبه رو درس نمیکردم اون بم خیلی کمک کرد
اون خیلی بام مهربون بود درسته بام بد حرف میزد و هعی بد بخت بودنمو تو روم میزد ولی ی درصد اینکارارو تهیونگ انجام نداد
رفتم داخل کلبه
هواش سرد بود
چطوری گرمش کنم؟
رفتم بیرون از یکی از نگهبانا پرسیدم
حیا: ببخشید
نگهبان: بله خانم
جیا: من ب یچی نیاز دارم که بدون گاز اون کلبه رو گرم کنه
نگهبان : خب ............... ی بخلری برقی بزارید داخلش
جیا: عه ارع یادمنبود ... نرسی
رفتم کل انبار و زیرو رو کردم
که بالاخره ی زنگ زدشو پیدا کردم کار میکرد ولی داقون بود
رفتم رنگ سفیدو برداشتم کلشو سفید کردم و با ستلره های طلایی
الان با تممم یکیه
از اینکه جونگ کوک اونطوری رفت خیلی ناراحت شدم
جیا: اصلا ببین من هیچ علاقه ایی ب ط و ندارمم باتم قرار نمیزارم یا هر چییزه دیگه اییی
ته: مجبوری
حیا: پس چرا نظرمو پرسیدی
ته: ب ت چه
جیا: بسه دیگهههه دیوونم کردی
از اتاق خارج شدمو رفتم ی لباس بیرون پوشیدم و رفتم تو حیاط منوجایی و بلد نیستم که برم یا نمیدونم جونگ کوک کجاس
ب سمت اون کلبه رفتم
اگه کوکی نبود من این کلبه رو درس نمیکردم اون بم خیلی کمک کرد
اون خیلی بام مهربون بود درسته بام بد حرف میزد و هعی بد بخت بودنمو تو روم میزد ولی ی درصد اینکارارو تهیونگ انجام نداد
رفتم داخل کلبه
هواش سرد بود
چطوری گرمش کنم؟
رفتم بیرون از یکی از نگهبانا پرسیدم
حیا: ببخشید
نگهبان: بله خانم
جیا: من ب یچی نیاز دارم که بدون گاز اون کلبه رو گرم کنه
نگهبان : خب ............... ی بخلری برقی بزارید داخلش
جیا: عه ارع یادمنبود ... نرسی
رفتم کل انبار و زیرو رو کردم
که بالاخره ی زنگ زدشو پیدا کردم کار میکرد ولی داقون بود
رفتم رنگ سفیدو برداشتم کلشو سفید کردم و با ستلره های طلایی
الان با تممم یکیه
۹.۴k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.