خوش شانس
خوش شانس
p⑥
ویو تهیونگ
از خواب که بیدار شدم رفتم صبحونه خوردم رفتم به سمت مدرسه ا.ت وسط راه پارک کردم و خواستم یه چیزی بخرم داشتم فک میکردم چی بخرم که یه دختر جلو شیشه ماشین داشت چتری هاشو درست میکرد (ا.تو میگه)
دقت که کردم دیدم کیم ا.ته شیشه رو دادم پایین انگار تعجب کرده بود
میخواستم اذیتش کنم که گفتم
٪دیشب خوب از دستم فرار کردی
خیلی تعجب کرده بود
+من.. ظورت... چیه.؟
٪دیشب؟! یادت نیست داشتی گریه میکردی؟!؟
+تو...کی... هس.. تی؟
٪من؟ کسی که بهش فروخته شدی!
+چییی(داد)
با دادی که زد نزدیک بود سکته کنم ولی به روی خودم نیاوردم یعنی نمیدونست به من فروخته شده
٪همین مه شنیدب همین الانم سوار ماشین شو
بعد از اینکه گفتم سوار شه شیشه رو دادم پایین خواستم ماشینو روشن کنم که دیدم داره فرار میکنه منم بیخیال شدم و دنبالش نرفتم چون میدونستم مدرسش کجاست
p⑥
ویو تهیونگ
از خواب که بیدار شدم رفتم صبحونه خوردم رفتم به سمت مدرسه ا.ت وسط راه پارک کردم و خواستم یه چیزی بخرم داشتم فک میکردم چی بخرم که یه دختر جلو شیشه ماشین داشت چتری هاشو درست میکرد (ا.تو میگه)
دقت که کردم دیدم کیم ا.ته شیشه رو دادم پایین انگار تعجب کرده بود
میخواستم اذیتش کنم که گفتم
٪دیشب خوب از دستم فرار کردی
خیلی تعجب کرده بود
+من.. ظورت... چیه.؟
٪دیشب؟! یادت نیست داشتی گریه میکردی؟!؟
+تو...کی... هس.. تی؟
٪من؟ کسی که بهش فروخته شدی!
+چییی(داد)
با دادی که زد نزدیک بود سکته کنم ولی به روی خودم نیاوردم یعنی نمیدونست به من فروخته شده
٪همین مه شنیدب همین الانم سوار ماشین شو
بعد از اینکه گفتم سوار شه شیشه رو دادم پایین خواستم ماشینو روشن کنم که دیدم داره فرار میکنه منم بیخیال شدم و دنبالش نرفتم چون میدونستم مدرسش کجاست
۲.۷k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.