کابوس هر شب پارت۵۹
........
خوابگاه بی تی اس که حالا دیوونه خونه شبانه روزی شده بود در حال منفجر شدن بود
کوک:ته یکم دیگه تحمل کن میام نجاتت میدم
ته:پس زود تر بیا تا تیرام تموم نشده
نارا:شرمنده تهیونگ شی ولی تیرات تموم شد
بازی به نفع نارا تموم شد
کوک:اه ناراشی حداقل میزاشتی یبار ما ببریم
سانا:اینش دیگه به من ربطی نداره
نامجون:گودزیلای های مریض بیاین غذا کوف کنین
جیهوپ:عه هیونگ ما گودزیلاییم؟
یونگی:دست کمی ازشون ندارین با شمام هستم خانم لی خواهرم رعایت کن نمیزارین کپه مرگمو بزارم😫
داشتن غذا میخوردن که نارا حالش بد شد خون دماغ شد و دل درد گرفت خودش هم میدونست وقتشه
نارا:فک کنم بهتره برم بیمارستان
جین:ببینم حالت خوب نیس
نارا:نه
توجه توجه
برای پارت های بعد دستمال بزارین پیش خودتون 🔪🥺
خوابگاه بی تی اس که حالا دیوونه خونه شبانه روزی شده بود در حال منفجر شدن بود
کوک:ته یکم دیگه تحمل کن میام نجاتت میدم
ته:پس زود تر بیا تا تیرام تموم نشده
نارا:شرمنده تهیونگ شی ولی تیرات تموم شد
بازی به نفع نارا تموم شد
کوک:اه ناراشی حداقل میزاشتی یبار ما ببریم
سانا:اینش دیگه به من ربطی نداره
نامجون:گودزیلای های مریض بیاین غذا کوف کنین
جیهوپ:عه هیونگ ما گودزیلاییم؟
یونگی:دست کمی ازشون ندارین با شمام هستم خانم لی خواهرم رعایت کن نمیزارین کپه مرگمو بزارم😫
داشتن غذا میخوردن که نارا حالش بد شد خون دماغ شد و دل درد گرفت خودش هم میدونست وقتشه
نارا:فک کنم بهتره برم بیمارستان
جین:ببینم حالت خوب نیس
نارا:نه
توجه توجه
برای پارت های بعد دستمال بزارین پیش خودتون 🔪🥺
۲.۶k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.