ددی های من
ددی های من
کوک: ات کی فیلمو بهت داد ؟
ات: جیا توی مدرسه
کوک : فردا میام مدرسه باید با جیا حرف بزنم تهیونگ توهم تا اون موقت جلو چشمام افتابی نمیشی
تهیونگ : اما
کوک: نشنیدی چی گفتم ؟
تهیونگ : ...
کوک از خونه زد بیرون و شب مست از بار برگشت
ات: چرا انقدر خوردییی
کوک: به تو چه
ات از زیر بازوی کوک گرفت و برد گذاشتش رو تخت
ات: بگیر بخاب
کوک : ...
صبح :
کوک : اتت بلند شوو
ات: پنج دقیقهه
کوک : بلند شو بت میگمم
ات بلند شد
ات: صبح بخیر
کوک : صب بخیر برو تهیونگو بیدار کن امروز قرارع بریم پیش جیا
ات : من تو اتاق اون نمیرم
کوک : سریع برو گفتم ( جدی )
ات : هوفف
و رفت سمت اتاق ته
درو باز کرد
ات: هوی بلند شو قراره بریم پیش جیا
تهیونگ :...
ات اینبار با صدای بلند تری گفت
ات: هوییییی میگم پاشو
تهیونگ : ...
ات رفت بالا سرش و تکونش داد
ات: نمیخای پاشییی
که تهیونگ بازم تکون نخورد
ات که دیگه ترسیده بود جیغ زد
ات: کوکککک تهیونگگ تکون نمیخورهه
کوک : چی یعنی چی تکون نمیخوره
اومد بالا سرش و صداش زد
کوک : تهیونگگ
تهیونگ بازم تکون نخورد
ات: ...
کوک: ات کی فیلمو بهت داد ؟
ات: جیا توی مدرسه
کوک : فردا میام مدرسه باید با جیا حرف بزنم تهیونگ توهم تا اون موقت جلو چشمام افتابی نمیشی
تهیونگ : اما
کوک: نشنیدی چی گفتم ؟
تهیونگ : ...
کوک از خونه زد بیرون و شب مست از بار برگشت
ات: چرا انقدر خوردییی
کوک: به تو چه
ات از زیر بازوی کوک گرفت و برد گذاشتش رو تخت
ات: بگیر بخاب
کوک : ...
صبح :
کوک : اتت بلند شوو
ات: پنج دقیقهه
کوک : بلند شو بت میگمم
ات بلند شد
ات: صبح بخیر
کوک : صب بخیر برو تهیونگو بیدار کن امروز قرارع بریم پیش جیا
ات : من تو اتاق اون نمیرم
کوک : سریع برو گفتم ( جدی )
ات : هوفف
و رفت سمت اتاق ته
درو باز کرد
ات: هوی بلند شو قراره بریم پیش جیا
تهیونگ :...
ات اینبار با صدای بلند تری گفت
ات: هوییییی میگم پاشو
تهیونگ : ...
ات رفت بالا سرش و تکونش داد
ات: نمیخای پاشییی
که تهیونگ بازم تکون نخورد
ات که دیگه ترسیده بود جیغ زد
ات: کوکککک تهیونگگ تکون نمیخورهه
کوک : چی یعنی چی تکون نمیخوره
اومد بالا سرش و صداش زد
کوک : تهیونگگ
تهیونگ بازم تکون نخورد
ات: ...
۱۱.۳k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.