انگار همین دیروز بود.. باد در میان موهایمان میوزید، پرنده
انگار همین دیروز بود.. باد در میان موهایمان میوزید، پرنده ها در آسمان پرواز میکردند، علفزار زیبا به نظر میرسید، در چشم هایمان شوقی وصف نشدنی بود، قلبمان توان تشخیص و زبانمان توان بیان حس خود را نداشت، تنها یک کار میتوانستیم انجام دهیم و آن لذت بردن بود.. با خنده یا با هر چیز دیگری توانستیم لذت کامل را از آن زمان ببریم... اما حالا چی؟ کجا رفت روز های خوبمان؟ کجا رفت آن زمان که به راحتی با تو در زمین و زمان پرواز میکردم؟ کجا رفت آن زمان که برای بوسه های یهویی ات تمام دشت را دنبالت میدویدم؟.. کجا رفته ای دختر کوچکم؟
(از اون قدیما که مونده بود به دلم پست کردنش...)
(از اون قدیما که مونده بود به دلم پست کردنش...)
۴.۲k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.