𝚙𝚊𝚛𝚝⁵
𝚙𝚊𝚛𝚝⁵
¥میدونی من کیم؟
ا.ت. کی هستی بگو ما هم بدونیم؟
¥من قلدر مدرسم
ا.ت به یه ورم حالا گمشو
¥بعدا تاوان این کارتو پس میدی
ا.ت. هه کی به کی میگه
رفتم دم در دفتر مدیر و در زدم
~بیا تو
ا.ت. من اومدم تا کلاسم رو پیدا کنم
~اووو تو دختره مینی؟
ا.ت. اره هستم ظمنن با بابام درست صحبت کن
~خیلی خب حرف الکی نزن ، کای رو صدا کن بیاد
ا.ت. کای کدوم خریه؟
¥هی تازه وارد میبینم که همکلاسیم
ا.ت. ایشش
~کای بهش کلاس رو نشون بده
¥باشه ، هی بیا بریم
ا.ت. به من نگو هی من اسم دارم
¥اسکل من که اسمتو نمیدونم
ا.ت. اولن اسکل عمته دومن با من درست صحبت کن سومن من ا.تم مین ا.ت
¥خیلی خب پرو بیا تو کلاس
¥اینجا جای منه و اونجا هم جای توهه
ا.ت. به چپم
رفتم سر جام نشستم و معلم اومد تدریس رو شروع کرد تا اینکه زنگ خورد و رفتم تو حیاط که اون پسره نچسب سرو کلش پیدا شد
ا.ت. چته تو؟
¥بابت اون کارت دوست دخترم شو
ا.ت. وات؟ ، خب اگه بابا یونگی بفهمه باهات دوست شدم منو پاره میکنه ولی اون از کجا میخواد بفهمه پس باشه
¥مبارکه دوست دختر قشنگممم
ا.ت. خوبه که اون دوتا خنگول ها نیستن
¥لوکا و جیهون رو میگی؟
ا.ت. اره همون دوتا اسکلا
¥چون من بهشون گفتم مزاحم منو دوست دخترم نشن
ا.ت. ایششش
(پرش زمانی به زنگ اخر)
زنگ خورد و اومدم تو حیاط که کای اومد پیشم و رو گونم رو بوسید
¥خدافظ دوست دختر قشنگم
ا.ت. برو بابا
(دقیقه هایی بعد...)
شوگا. ا.ت بیا بریم
ا.ت. سلام بابا
شوگا. سلام ،امروز چطور بود؟
ا.ت. بد نبود، فردا آزمون ریاضی داریم ایشش اولین روز امتحان میگیرن
شوگا. ساکت باید بخونی
ا.ت. باشه
رسیدیم به عمارت و دست بابا رو گرفتم و رفتیم داخل
شوگا. ا.ت کتاباتو بیار
ا.ت. بابا خستم
شوگا.گفتم کتاباتو بیارررر(داد)
و...
¥میدونی من کیم؟
ا.ت. کی هستی بگو ما هم بدونیم؟
¥من قلدر مدرسم
ا.ت به یه ورم حالا گمشو
¥بعدا تاوان این کارتو پس میدی
ا.ت. هه کی به کی میگه
رفتم دم در دفتر مدیر و در زدم
~بیا تو
ا.ت. من اومدم تا کلاسم رو پیدا کنم
~اووو تو دختره مینی؟
ا.ت. اره هستم ظمنن با بابام درست صحبت کن
~خیلی خب حرف الکی نزن ، کای رو صدا کن بیاد
ا.ت. کای کدوم خریه؟
¥هی تازه وارد میبینم که همکلاسیم
ا.ت. ایشش
~کای بهش کلاس رو نشون بده
¥باشه ، هی بیا بریم
ا.ت. به من نگو هی من اسم دارم
¥اسکل من که اسمتو نمیدونم
ا.ت. اولن اسکل عمته دومن با من درست صحبت کن سومن من ا.تم مین ا.ت
¥خیلی خب پرو بیا تو کلاس
¥اینجا جای منه و اونجا هم جای توهه
ا.ت. به چپم
رفتم سر جام نشستم و معلم اومد تدریس رو شروع کرد تا اینکه زنگ خورد و رفتم تو حیاط که اون پسره نچسب سرو کلش پیدا شد
ا.ت. چته تو؟
¥بابت اون کارت دوست دخترم شو
ا.ت. وات؟ ، خب اگه بابا یونگی بفهمه باهات دوست شدم منو پاره میکنه ولی اون از کجا میخواد بفهمه پس باشه
¥مبارکه دوست دختر قشنگممم
ا.ت. خوبه که اون دوتا خنگول ها نیستن
¥لوکا و جیهون رو میگی؟
ا.ت. اره همون دوتا اسکلا
¥چون من بهشون گفتم مزاحم منو دوست دخترم نشن
ا.ت. ایششش
(پرش زمانی به زنگ اخر)
زنگ خورد و اومدم تو حیاط که کای اومد پیشم و رو گونم رو بوسید
¥خدافظ دوست دختر قشنگم
ا.ت. برو بابا
(دقیقه هایی بعد...)
شوگا. ا.ت بیا بریم
ا.ت. سلام بابا
شوگا. سلام ،امروز چطور بود؟
ا.ت. بد نبود، فردا آزمون ریاضی داریم ایشش اولین روز امتحان میگیرن
شوگا. ساکت باید بخونی
ا.ت. باشه
رسیدیم به عمارت و دست بابا رو گرفتم و رفتیم داخل
شوگا. ا.ت کتاباتو بیار
ا.ت. بابا خستم
شوگا.گفتم کتاباتو بیارررر(داد)
و...
۲.۷k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.