وقتی دکتر بود و ...
وقتی دکتر بود و ...
لیا : نمیخامم
ته : (سیلی زدن )
ته : وقتی یچیزی بهت میگم بازی درنیار و انجام بده ( عربده که لیا ترسید )
لیا : ب باشه
ته : خوبه
ات که داشت تموم این صحنه هارو میدید یکم دلش برای لیا سوخته بود پس به تهیونگ گفت
ات : ته میشه حرف بزنیم؟
ته : البته بیبی
ات: امم میگم حس نمیکنی رفتارت با لیا یکم بده ؟
ته : نه اصلا هم اینطور نیس اون عوضی خیلی کارا کرده که الان باید تقاص اونا رو پس بده ( عصبی که ات ترسید )
ات:...
لیا : صبحونه امادس
ته : الان میایم ، ات دیگه نمیخام درمورد این موضوع چیزی بشنوم
ات : اما
ته : ات اما و اگر نداریم منو عصبی نکن باشه؟
ات: باشهه ،بریم صبحونمونو بخوریم
بریم
پرش زمانی به بعد صبحونه :
ته : ....
لیا : نمیخامم
ته : (سیلی زدن )
ته : وقتی یچیزی بهت میگم بازی درنیار و انجام بده ( عربده که لیا ترسید )
لیا : ب باشه
ته : خوبه
ات که داشت تموم این صحنه هارو میدید یکم دلش برای لیا سوخته بود پس به تهیونگ گفت
ات : ته میشه حرف بزنیم؟
ته : البته بیبی
ات: امم میگم حس نمیکنی رفتارت با لیا یکم بده ؟
ته : نه اصلا هم اینطور نیس اون عوضی خیلی کارا کرده که الان باید تقاص اونا رو پس بده ( عصبی که ات ترسید )
ات:...
لیا : صبحونه امادس
ته : الان میایم ، ات دیگه نمیخام درمورد این موضوع چیزی بشنوم
ات : اما
ته : ات اما و اگر نداریم منو عصبی نکن باشه؟
ات: باشهه ،بریم صبحونمونو بخوریم
بریم
پرش زمانی به بعد صبحونه :
ته : ....
۳.۶k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.