صندوق ماشینشو باز کرد چمدونمو حرکت کردم سمت باشگاه
صندوق ماشینشو باز کرد چمدونمو حرکت کردم سمت باشگاه
______________
مربی:می یونگ
می یونگ:حاظر
مربی: شیانگ ا.ت
ا.ت:حاضر
مربی:جانگ هوسوک
جی هوپ:___
مربی:جانگ هوسوک*داد
جی هوپ:حاضر
مربی :حواست کجاست؟
جی هوپ:ببخشید
مربی:مین یونگی
شوگا:حاضر
مربی:خب اماده این؟
همه:بله
مربی:بریم اتوبوس منتظره
رفتیم سمت در خروجی یه اتوبوس دم در منتظرمون بود
چمدونامونو گذاشتیم داخل اتوبوس
سوار شدیم
بعد چند مین رسیدیم به فرودگاه پاسپورتامونو دادیم به مربی کارامونو انجام داد
مربی:خب بلیطاتون امادست
بلیطامونو داد
هواپیما اماده حرکت بود
صندلیم کنار یه مرد جوون بود سمت پنجره
نشستم یکم استرس گرفتم
مرد:استرس داری؟
یه لبخند زدم
ا.ت:یکم
مرد:میخوای جاتو باهام عوض کن
ا.ت:اگه میشه؟
مرد:حتما
جاهامونو عوض کردیم حالم بهتر بود چشمم به بیرون نمیخورد از خدمتکار یه اب گرفتم
شوگا:حالت خوبه
صداش خیلی اشنا بود برگشتم دیدم صندلیه عقبیم شوگاست
ا.ت:یکم استرس دارم
شوگا:میخوای بری بخش vip؟
ا.ت:نه همینجا خوبه فقط یکم گرمه
شوگا از جاش بلند شدو کولر بالا سرمو روشن کرد
شوگا:خوبه؟
ا.ت:اوهوم ممنون
چشمام گرم شده بود خوابم برد سرم داشت لیز میخورد طرف راه رو که یه دست زیر سرم اومد و سرمو گرفت از خواب پریدم
شوگا:ببخشید نمیخواستم بیدارت کنم میز سرو داشت رد میشد
ا.ت:اشکال نداره *لبخند
پرش زمانی*
بلاخره رسیدیم اینچئون
چمدونمو گرفتم راه افتادیم دم در فردگاه
مربی:به صف سوار اتوبوس شین
منو می یونگ کنار هم نشستیم
ا.ت:قراره کجا بریم؟
می یونگ:هتل دیگه
ا.ت:اها
ا.ت: به تمرین نیاز نداریم
می یونگ:فکر نکنم هرسال ما برنده میشیم تا مسابقه شروع شه ما فقط استراحت میکنیم مهم مسابقات بین المللیه تاحالا تو اون موفق نشدیم
ا.ت:پس کی برنده شده؟
می یونگ:ساله پیش برزیل بود
ا.ت:اها
بعد چند مین اتوبوس نگه داشت
می یونگ:فکر کنم رسیدیم
پیاده شدیم هتل بزرگی بود جلویه هتل یه استخر بزرگ بود
رفتیم تو لابی منتظره مربی بودیم برامون اتاق بگیره
بلاخره اومد
...
______________
مربی:می یونگ
می یونگ:حاظر
مربی: شیانگ ا.ت
ا.ت:حاضر
مربی:جانگ هوسوک
جی هوپ:___
مربی:جانگ هوسوک*داد
جی هوپ:حاضر
مربی :حواست کجاست؟
جی هوپ:ببخشید
مربی:مین یونگی
شوگا:حاضر
مربی:خب اماده این؟
همه:بله
مربی:بریم اتوبوس منتظره
رفتیم سمت در خروجی یه اتوبوس دم در منتظرمون بود
چمدونامونو گذاشتیم داخل اتوبوس
سوار شدیم
بعد چند مین رسیدیم به فرودگاه پاسپورتامونو دادیم به مربی کارامونو انجام داد
مربی:خب بلیطاتون امادست
بلیطامونو داد
هواپیما اماده حرکت بود
صندلیم کنار یه مرد جوون بود سمت پنجره
نشستم یکم استرس گرفتم
مرد:استرس داری؟
یه لبخند زدم
ا.ت:یکم
مرد:میخوای جاتو باهام عوض کن
ا.ت:اگه میشه؟
مرد:حتما
جاهامونو عوض کردیم حالم بهتر بود چشمم به بیرون نمیخورد از خدمتکار یه اب گرفتم
شوگا:حالت خوبه
صداش خیلی اشنا بود برگشتم دیدم صندلیه عقبیم شوگاست
ا.ت:یکم استرس دارم
شوگا:میخوای بری بخش vip؟
ا.ت:نه همینجا خوبه فقط یکم گرمه
شوگا از جاش بلند شدو کولر بالا سرمو روشن کرد
شوگا:خوبه؟
ا.ت:اوهوم ممنون
چشمام گرم شده بود خوابم برد سرم داشت لیز میخورد طرف راه رو که یه دست زیر سرم اومد و سرمو گرفت از خواب پریدم
شوگا:ببخشید نمیخواستم بیدارت کنم میز سرو داشت رد میشد
ا.ت:اشکال نداره *لبخند
پرش زمانی*
بلاخره رسیدیم اینچئون
چمدونمو گرفتم راه افتادیم دم در فردگاه
مربی:به صف سوار اتوبوس شین
منو می یونگ کنار هم نشستیم
ا.ت:قراره کجا بریم؟
می یونگ:هتل دیگه
ا.ت:اها
ا.ت: به تمرین نیاز نداریم
می یونگ:فکر نکنم هرسال ما برنده میشیم تا مسابقه شروع شه ما فقط استراحت میکنیم مهم مسابقات بین المللیه تاحالا تو اون موفق نشدیم
ا.ت:پس کی برنده شده؟
می یونگ:ساله پیش برزیل بود
ا.ت:اها
بعد چند مین اتوبوس نگه داشت
می یونگ:فکر کنم رسیدیم
پیاده شدیم هتل بزرگی بود جلویه هتل یه استخر بزرگ بود
رفتیم تو لابی منتظره مربی بودیم برامون اتاق بگیره
بلاخره اومد
...
۱.۲k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.