P1
P1
9 اوت سال ۱۹۹۸
زمان حال
: توی خواب قشنگم بودم که با صدای فا/کی گوشیم چشمام رو باز کردم . با صدای خسته و گرفته گوشی رو وصل کردم و گفتم
×اههه کدوم عوضی جرئت کرده منو از خواب بیدار کنه
÷هوشش سر من داد نزنا به رئیس میگم بیاد گوشاتو ببره احمق
×تو؟ اه چرا ولم نمیکنی بگیرم کپه ی مرگمو بزارم
÷ماموریت جدید داریم
×خب؟
÷باید وارد یکی از باند های بیگ موس بشیم
×باز قضیه ی اون الماس های فا/کیه؟
÷اره
×باشه الان میام.
: از رخت خوابم بلند شدم رفتم یه دوش آب گرم که خستگی از تنم بره . از حموم اومدم بیرون لباس هامو پوشیدم ، جلوی آینه بودم و زیر لب گفتم
×پرانپریا باز چه نقشه ای تو سرش داره
و بعد عطر تلخمو زدم و کراواتمو درست کردم.به بادیگارد ها دستور دادم حرکت کنن.
وقتی رسیدم وارد سازمان شدم بقیه داشتن احترام میزاشتن که ادوارد به لبخند چندشس اومد سمتم و گفت
÷به به جناب جوزف بالاخره از خواب خرگوشی بیدار شدی
×میبندی یا ببندم؟
÷تسلیم
×بنال
÷این چه طرز صحبت با بهترین دوستته
×اره بهترین دوست(نیشخند)
÷خب بریم بشینیم .
رفتیم نشتیم که ادروارد شروع به حرف زدن کرد.
÷خب آدیر از ما خواسته که وارد بخش B7 باند بیگ موس بشیم ، بهشون نزدیک بشیم و سعی کنیم همه ی توجه ها بیاد روی ما تا آدیر بتونه کارش رو انجام بده . ما به رئیس باند بیگ موس نزدیک میشیم و اعتمادشو جذب میکنیم و میشیم دست راستش و میتونیم از جای بعدی الماس با خبر بشیم.
×خوبه ولی..مایکل رو چیکار کنیم؟
÷۲۸ آوریل جی کی با مایکل قرار داره اونجاست که خیلی باید هواسمون به مایکل باشه
این داستان ادامه دارد...
9 اوت سال ۱۹۹۸
زمان حال
: توی خواب قشنگم بودم که با صدای فا/کی گوشیم چشمام رو باز کردم . با صدای خسته و گرفته گوشی رو وصل کردم و گفتم
×اههه کدوم عوضی جرئت کرده منو از خواب بیدار کنه
÷هوشش سر من داد نزنا به رئیس میگم بیاد گوشاتو ببره احمق
×تو؟ اه چرا ولم نمیکنی بگیرم کپه ی مرگمو بزارم
÷ماموریت جدید داریم
×خب؟
÷باید وارد یکی از باند های بیگ موس بشیم
×باز قضیه ی اون الماس های فا/کیه؟
÷اره
×باشه الان میام.
: از رخت خوابم بلند شدم رفتم یه دوش آب گرم که خستگی از تنم بره . از حموم اومدم بیرون لباس هامو پوشیدم ، جلوی آینه بودم و زیر لب گفتم
×پرانپریا باز چه نقشه ای تو سرش داره
و بعد عطر تلخمو زدم و کراواتمو درست کردم.به بادیگارد ها دستور دادم حرکت کنن.
وقتی رسیدم وارد سازمان شدم بقیه داشتن احترام میزاشتن که ادوارد به لبخند چندشس اومد سمتم و گفت
÷به به جناب جوزف بالاخره از خواب خرگوشی بیدار شدی
×میبندی یا ببندم؟
÷تسلیم
×بنال
÷این چه طرز صحبت با بهترین دوستته
×اره بهترین دوست(نیشخند)
÷خب بریم بشینیم .
رفتیم نشتیم که ادروارد شروع به حرف زدن کرد.
÷خب آدیر از ما خواسته که وارد بخش B7 باند بیگ موس بشیم ، بهشون نزدیک بشیم و سعی کنیم همه ی توجه ها بیاد روی ما تا آدیر بتونه کارش رو انجام بده . ما به رئیس باند بیگ موس نزدیک میشیم و اعتمادشو جذب میکنیم و میشیم دست راستش و میتونیم از جای بعدی الماس با خبر بشیم.
×خوبه ولی..مایکل رو چیکار کنیم؟
÷۲۸ آوریل جی کی با مایکل قرار داره اونجاست که خیلی باید هواسمون به مایکل باشه
این داستان ادامه دارد...
۱.۳k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.