پارت9. نام رمان: درخشش ماه
پارت9. نام رمان: درخشش ماه
ویولتا..♡..کاگیاما
☆_☆_☆_☆_☆
*واو پشمام
*حالا قبول کردی یانع
*امیدوارم قبول کرده باشی
*تو خیلی خوش شانسی که پسری به این جذابی بهت پیشنهاد داده که به پارتیش بیایی
*راس میگن خوش شانس پدسگ 🥲🥺💙
~ول کنین بابا من رفتم
*بله بله
*میدونیم باید یه چی پیدا کنی که شب بپوشی
*و اینو نگفتی چیزی که کاگیاما بیشتر جذبت بشه😂🗿
*اره اره برو اماده شو
*جعرررر😂😂😂🗿🗿
*خدافظ
~خدافظ
از گپ اومدم بیرون
به قول اونا باید یه چی میپوشیدم که کاگیاما بیشتر جذبم بشه😂😞🗿
رفتم یه لباس خیلی خوشگل پوشیدم و یه ارایش ساده کردم و یه عطر خیلی خوش بو زدم یکی زنگ درو زد رفتم درو باز کردم دیدم کاگیاماس وقتی منو دید بچه خشکش زد
و یهو قرمز شد من پشمام ریخته بود
(~ویولتا&کاگیاما)
~چیه زشت شدم
&ها نه بابا خیلیم خوشگل شدی
~واقعا
&اره فک کنم بعد از دیدن تو تو این لباس عاشقت شدم 🥺💖😃
~حرف زدن بسه چرا اینجایی
&اومدم خودم ببرمت
~چرا
&چون دوست داشتم
~ولی فک کنم باید میرفتی دنبال ساتومی
&بیخیال اون
یه اهای گفتم و سوار ماشین شدم رفتیم به خونه کاگیاما خیلی بزرگ و خوشگل بود
با کاگیاما وارد سالن شدیم همه نگامون میکردن ساتومی با حرص به من زل زده بود اخه بچه گناه داشت البته من هیچوقت از اون خوشم نمیومد برا همین الان حیلی خوشحال بودم
پسرا هی ازم میخواستن که شبو با اونا بگذرونم ولی خب متسفانه کاگیاما از کنار من جوم نمیخورد و به همه پسرا میگفت نه از ترف من😐😐
کل شبو با کاگیا ما بودم
#از زبان نویسنده
کل شبو باهم بودن هر ثانیه عشق بینشون
عمیق تر میشد ساعتایی11ویولتا خیلی مست شده بود کاگیا ما هم همینطور همه رفته بودن چون کاگیاما مست بود جلوی همه به ساتومی گفت که میخواد کات کنن ساتومی دختر به ظاهر معصوم خیلی ناراحت بود کاگیاما بعد از کات کردن رابطش با ساتومی به سمت عشق واقعیش یعنی ویولتا حرکت کرد دستشو گرفت و بلندش کرد تو گوشش زمزمه کرد تو مال خودمی
(همچنان نویسنده:یا حضرت پشمم🐸🗿)
بوسیه ای رو لبانش کاشت و در گوشش زمزمه کرد میخوام به تو حسی رو متقل کنم که تاحالا کسی بهت منتقل نکرده
(همچناننویسنده:منحرف شدم😂😞)
و بردش به سمت اتاقی در رو رو خودشون بست و ـــــــــ. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ. ـــــ. ــــــ. ــــــــ. ـــــــــ. ـــــــــــــــــــــ.ــــــــــــــــــ.
بعد از انجام یه سری کارایی دوتایی خوابیدند......
☆_☆_☆_☆_☆
من خیلی متحرف شدم برم خودمو جمع کنم
و پایان پارت9✨💙🌱
ویولتا..♡..کاگیاما
☆_☆_☆_☆_☆
*واو پشمام
*حالا قبول کردی یانع
*امیدوارم قبول کرده باشی
*تو خیلی خوش شانسی که پسری به این جذابی بهت پیشنهاد داده که به پارتیش بیایی
*راس میگن خوش شانس پدسگ 🥲🥺💙
~ول کنین بابا من رفتم
*بله بله
*میدونیم باید یه چی پیدا کنی که شب بپوشی
*و اینو نگفتی چیزی که کاگیاما بیشتر جذبت بشه😂🗿
*اره اره برو اماده شو
*جعرررر😂😂😂🗿🗿
*خدافظ
~خدافظ
از گپ اومدم بیرون
به قول اونا باید یه چی میپوشیدم که کاگیاما بیشتر جذبم بشه😂😞🗿
رفتم یه لباس خیلی خوشگل پوشیدم و یه ارایش ساده کردم و یه عطر خیلی خوش بو زدم یکی زنگ درو زد رفتم درو باز کردم دیدم کاگیاماس وقتی منو دید بچه خشکش زد
و یهو قرمز شد من پشمام ریخته بود
(~ویولتا&کاگیاما)
~چیه زشت شدم
&ها نه بابا خیلیم خوشگل شدی
~واقعا
&اره فک کنم بعد از دیدن تو تو این لباس عاشقت شدم 🥺💖😃
~حرف زدن بسه چرا اینجایی
&اومدم خودم ببرمت
~چرا
&چون دوست داشتم
~ولی فک کنم باید میرفتی دنبال ساتومی
&بیخیال اون
یه اهای گفتم و سوار ماشین شدم رفتیم به خونه کاگیاما خیلی بزرگ و خوشگل بود
با کاگیاما وارد سالن شدیم همه نگامون میکردن ساتومی با حرص به من زل زده بود اخه بچه گناه داشت البته من هیچوقت از اون خوشم نمیومد برا همین الان حیلی خوشحال بودم
پسرا هی ازم میخواستن که شبو با اونا بگذرونم ولی خب متسفانه کاگیاما از کنار من جوم نمیخورد و به همه پسرا میگفت نه از ترف من😐😐
کل شبو با کاگیا ما بودم
#از زبان نویسنده
کل شبو باهم بودن هر ثانیه عشق بینشون
عمیق تر میشد ساعتایی11ویولتا خیلی مست شده بود کاگیا ما هم همینطور همه رفته بودن چون کاگیاما مست بود جلوی همه به ساتومی گفت که میخواد کات کنن ساتومی دختر به ظاهر معصوم خیلی ناراحت بود کاگیاما بعد از کات کردن رابطش با ساتومی به سمت عشق واقعیش یعنی ویولتا حرکت کرد دستشو گرفت و بلندش کرد تو گوشش زمزمه کرد تو مال خودمی
(همچنان نویسنده:یا حضرت پشمم🐸🗿)
بوسیه ای رو لبانش کاشت و در گوشش زمزمه کرد میخوام به تو حسی رو متقل کنم که تاحالا کسی بهت منتقل نکرده
(همچناننویسنده:منحرف شدم😂😞)
و بردش به سمت اتاقی در رو رو خودشون بست و ـــــــــ. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ. ـــــ. ــــــ. ــــــــ. ـــــــــ. ـــــــــــــــــــــ.ــــــــــــــــــ.
بعد از انجام یه سری کارایی دوتایی خوابیدند......
☆_☆_☆_☆_☆
من خیلی متحرف شدم برم خودمو جمع کنم
و پایان پارت9✨💙🌱
۱.۲k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.