سناریو
#سناریو
وقتی دستتو با شیشه میبری و هنگ نگاه میکنی.
نامجون: سریع میاد دستتو میگیره زیر شیر اب تا خونش بند بیاد بعد خیلی دلخورانه میگه: ببین چیکار کردی با خودت.
جین: سریع زخمتو میبنده و میگه: کور که نیستی زدی خودتو ناکار کردی.
شوگا: خودشم هنگ کرده.
جیهوپ: ببین چیکار کردی اینهمه خون ازت رفته اخ اخ اخ.
جیمین: دستتو میگیره و میگه: هعی نمیدونم چرا تو دستتو بریدی من دارم درد میکشم.
تهیونگ: بذار ببینم خوبی؟ چرا ماتت برده ات این دست من نیست که داره خون میاد ها.
کوک: خل شده بدبخت نمیفهمه دست خودشم
بریده.
وقتی دستتو با شیشه میبری و هنگ نگاه میکنی.
نامجون: سریع میاد دستتو میگیره زیر شیر اب تا خونش بند بیاد بعد خیلی دلخورانه میگه: ببین چیکار کردی با خودت.
جین: سریع زخمتو میبنده و میگه: کور که نیستی زدی خودتو ناکار کردی.
شوگا: خودشم هنگ کرده.
جیهوپ: ببین چیکار کردی اینهمه خون ازت رفته اخ اخ اخ.
جیمین: دستتو میگیره و میگه: هعی نمیدونم چرا تو دستتو بریدی من دارم درد میکشم.
تهیونگ: بذار ببینم خوبی؟ چرا ماتت برده ات این دست من نیست که داره خون میاد ها.
کوک: خل شده بدبخت نمیفهمه دست خودشم
بریده.
۳.۹k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳