تمام خودم را به پایت ریختم ، زره زره وجودم را فدایت کردم
تمام خودم را به پایت ریختم ، زره زره وجودم را فدایت کردم ، روحم را تکه تکه کردم تا تکه های روحت که آسیب دیده بود را ترمیم کنم ، به خودم آسیب زدم تا تو را از خطر نجات دهم ، دیگر چیزی برایم نماند تا بتوانم برایت خرج کنم ، دیگر وقتش بود که کمی هم که شده ؛ این منی را که برای تو ویران شده بود را کمی دلداری دهی ، اما ، فقط مرا ترک کردی ، درست در نقطه ای که به تو نیاز داشتم... ؛
خودم را برایت کوچک کردم ، چون در خاطرم ، تورا داشتم ، تو را... . اما خوب این را به من فرا دادی که ارزش خودم را ، برای هیچ چیز ، پایین نیاورم ، حتی ، برای تو...
" .برای تو. "
خودم را برایت کوچک کردم ، چون در خاطرم ، تورا داشتم ، تو را... . اما خوب این را به من فرا دادی که ارزش خودم را ، برای هیچ چیز ، پایین نیاورم ، حتی ، برای تو...
" .برای تو. "
۱.۵k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.