پارت اول
ا/ت:امشب قرار بود بری خونه ی اما و مایکی که شب بمونی و فردا با هم پاشین برین مدرسه. اما بهت گفته بود با خودت ی بسته دوریاکی بیار چون اولینبار بود میخواستی مایکی رو ببینی(همیشه میرفتی خونه ی اما ولی اما مایکی رو میکرد تو گونی میفرستاد پیش داکن )
۱۰دقیقه بعد:از سوپری اومدی بیرون داشی میرفتی خونه ی اما که برخورد کردی با سانزو معذرت خواهی کردی و رفتی.
داخل راه داشتی به سانزو فکر میکردی که رسیدی خونه ی اما ،در رو زدی مایکی باز کرد .
رفتی داخل و سلام کردی و جعبه ی دوریاکی دقیقا موقعی که مایکی ازت خوشش نمیآمد ،دادی بهش و مثل خر خوشحال شد .
مایکی:اما یاد بگیر نگاه چه دختر خوبی هست برام دوریاکی آورده.
ا/ت و اما خندیدین که در خونه رو زدن؛مایکی رفت در باز کرد و ا/ت با دیدن اون صحنه شکه شدی .
از اما پرسیدی :اسم این پسره چیه؟
اما: سانزو ،مگه میشناسیش؟
ا/ت :نه تو راه که داشتم میومدم بهش خوردم ،همین.
بعد آشنا شدن با سانزو قرار شد فیلم ترسناک ببینید.
ا/ت مشکلی نداشتیم و اما مثل سگ میترسید .
اما کنار مایکی نشست وا/ت هم از رو اجبار کنار سانزو .
این اولین بار بود که فیک نوشتم امید وارم خوشتون بیاد.
۱۰دقیقه بعد:از سوپری اومدی بیرون داشی میرفتی خونه ی اما که برخورد کردی با سانزو معذرت خواهی کردی و رفتی.
داخل راه داشتی به سانزو فکر میکردی که رسیدی خونه ی اما ،در رو زدی مایکی باز کرد .
رفتی داخل و سلام کردی و جعبه ی دوریاکی دقیقا موقعی که مایکی ازت خوشش نمیآمد ،دادی بهش و مثل خر خوشحال شد .
مایکی:اما یاد بگیر نگاه چه دختر خوبی هست برام دوریاکی آورده.
ا/ت و اما خندیدین که در خونه رو زدن؛مایکی رفت در باز کرد و ا/ت با دیدن اون صحنه شکه شدی .
از اما پرسیدی :اسم این پسره چیه؟
اما: سانزو ،مگه میشناسیش؟
ا/ت :نه تو راه که داشتم میومدم بهش خوردم ،همین.
بعد آشنا شدن با سانزو قرار شد فیلم ترسناک ببینید.
ا/ت مشکلی نداشتیم و اما مثل سگ میترسید .
اما کنار مایکی نشست وا/ت هم از رو اجبار کنار سانزو .
این اولین بار بود که فیک نوشتم امید وارم خوشتون بیاد.
۴.۳k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.