+ولی حال داد(خنده)خوببب من اول میرم حموم بعدش تو برو
+ولی حال داد(خنده)خوببب من اول میرم حموم بعدش تو برو
_چیییی...نه..نه..بابا من دیگه میرم
+بیخیال یجی چرا اینجوری میکنییی،،تامن حموم میکنم تو اینجارو جم کن
_عیششش باشه
کوک رفت منم اشبزخونه رو تمیز کردم،،،بعد چند دقیقه ای کوک اومدو من با کلی خجالت رفتم حموم
(ویدیو کوک)
یجی رفت حموم منم داشتم به این فکر میکردم که چقدر خوب میشد اگه تا عبد کنارم میموند،،،تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد،،،فاککککک باباممممم از اتاق دور شدمو جوابشو دادم
+الو..
■کوک...اونجا همه چیز خوبه
+ا..البته پدر
■قتل های محله ی(.....)کاره توی؟؟
+بله...پدر
■(خنده ی بلد)کارت عالیههه پسرممم،،،خوب خون میخوری خیالم راحت شد پسرم
+ممنونم پدر،،اگه کار نداری
■زود برگرد دختر عموت...
+بابا من که گفتم نمیخام باهاش ازدواج کنم
■حرف حرفه منه جونکوک،خودت میدونی که فقط باید با یکی تو اقوام خودموم ازدواج کنی
+بابا من کار دارم خدافظ
قط
+اوفففف خدا چیکار کنمممم باید به زودی برگردم خونه،،،نمیتونم از یجی دور باشم من واقعن دوسش دارممم
رفتم توی اتاق دیدم یجی داشت صدام میکرد
+بله بلههه
_عیششش کجا بودی تووو لباس بده بهم
+هوم بیا،،،
_این که فقط یه لباسسس
+خوب تو که نمیتونی شرول های منو بپوشی نگران نباش دراز زود بیا بیرون یه فیلم خوب پیدا کردم
هوا داشت تاریک میشدو تو و کوک روی مبل نشسته بودید
+هومم چه ژانری بزارم؟
_هرچی
+(یه فیلم خوناشامو گذاشتم با ببینم راکشن به اونا چیه)
نصف فیلم رفت و یجی فهمید پسر خوناشامه و داره خونه دختره رو میخوره(توی فیلم)جلوی چشماشو گرفت
_ عییی شتتت
+چی شد
_کوککک این چه فیلمیههه
+چرا از خوناشاما بدت میاد،اوو حتمن به افسانه اعتقاد نداری
_چرا دارممم...ولی خدایش ترسناکن اونا هرکاری میکنن تا خون بخورن و هیچ احساساتی ندارن
کوک فیلمو خاموش کرد،دستتو از روی چشات برداشتو توی چشات زل زد
پارت۱۷
_چیییی...نه..نه..بابا من دیگه میرم
+بیخیال یجی چرا اینجوری میکنییی،،تامن حموم میکنم تو اینجارو جم کن
_عیششش باشه
کوک رفت منم اشبزخونه رو تمیز کردم،،،بعد چند دقیقه ای کوک اومدو من با کلی خجالت رفتم حموم
(ویدیو کوک)
یجی رفت حموم منم داشتم به این فکر میکردم که چقدر خوب میشد اگه تا عبد کنارم میموند،،،تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد،،،فاککککک باباممممم از اتاق دور شدمو جوابشو دادم
+الو..
■کوک...اونجا همه چیز خوبه
+ا..البته پدر
■قتل های محله ی(.....)کاره توی؟؟
+بله...پدر
■(خنده ی بلد)کارت عالیههه پسرممم،،،خوب خون میخوری خیالم راحت شد پسرم
+ممنونم پدر،،اگه کار نداری
■زود برگرد دختر عموت...
+بابا من که گفتم نمیخام باهاش ازدواج کنم
■حرف حرفه منه جونکوک،خودت میدونی که فقط باید با یکی تو اقوام خودموم ازدواج کنی
+بابا من کار دارم خدافظ
قط
+اوفففف خدا چیکار کنمممم باید به زودی برگردم خونه،،،نمیتونم از یجی دور باشم من واقعن دوسش دارممم
رفتم توی اتاق دیدم یجی داشت صدام میکرد
+بله بلههه
_عیششش کجا بودی تووو لباس بده بهم
+هوم بیا،،،
_این که فقط یه لباسسس
+خوب تو که نمیتونی شرول های منو بپوشی نگران نباش دراز زود بیا بیرون یه فیلم خوب پیدا کردم
هوا داشت تاریک میشدو تو و کوک روی مبل نشسته بودید
+هومم چه ژانری بزارم؟
_هرچی
+(یه فیلم خوناشامو گذاشتم با ببینم راکشن به اونا چیه)
نصف فیلم رفت و یجی فهمید پسر خوناشامه و داره خونه دختره رو میخوره(توی فیلم)جلوی چشماشو گرفت
_ عییی شتتت
+چی شد
_کوککک این چه فیلمیههه
+چرا از خوناشاما بدت میاد،اوو حتمن به افسانه اعتقاد نداری
_چرا دارممم...ولی خدایش ترسناکن اونا هرکاری میکنن تا خون بخورن و هیچ احساساتی ندارن
کوک فیلمو خاموش کرد،دستتو از روی چشات برداشتو توی چشات زل زد
پارت۱۷
۸.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.