رفتم تو آشپز و فقط به جان نگاه میکردم
رفتم تو آشپز و فقط به جان نگاه میکردم
=جااان تو از کی اینجا کار میکنی
جان.یه سال میگذره من کارم همین بوده
=آااا
«شب»
رفتم تو اتاق یه لباس سیاه پوشیدمو موهای بلندمو صاف گذاشتم بمونه آرایش کردمو عطر زدم کیفمو انداختم دورمو کفشِ تا زانومو پوشیدم ورفتم بیرون از اتاق که دیدم جان پیش در آشپز خونستو منو دید
جان.به بههه چقدر خوشگل شدیدد
=ممنون
جان.اگه ازت کوچیکتر نبودم کار دستت میدادماا
+اونو بسپر به من
=گگگگگگ
+شنیدم
=گفتم بشنوی
دیدم شوگا یه تیپ دختر کش زده ولی نمیتونه دل منوببره
سوار ماشین شدیم تو راه سوکوت حکم فرمانی میکرد ک
+اونجا بهم میگی ددی
=جااان
+رسیدیم
پیاده شدم که شوگا دستشو دور کمرم کرد ک مور مورم شد
یه میز پیدا کردیمو نشستیم
+گارسنن بیا اینجا...یه ویسکی 100در100و یه5درصد
=شوگاااا صد در صدددد
+من همیشه صد در صد میخورم تازه سه تا ولی چون تو اینجایی یکی
=تو یکم بخری بیهوش میشی
+من جنبشو دارم
شوگا داشت روی میکرد منم یکم خردمو ب دورم نگاه کردم کم رومو بردم سمت شوگا که لبشو گذاشت رو لبمو مک میزد بد میگه جنبشو دارم گردنشو گرفتمو از خودم جداش کردم
=بریم خونه بسه
سوار ماشین شدیمو خودم پش فرمون نشستم
رسیدیم بادیگاردا کمک شوگا کردنو بردنش تو اتاق اومدن بیرون
یکیشون.ات ارباب گفت کارت داره
لباسمو کندنمو یه راحتی پوشیدم که باز نبود رفتم پیشش
+بیا نزدیکتر
رفتم کنار تختش ک..................
=جااان تو از کی اینجا کار میکنی
جان.یه سال میگذره من کارم همین بوده
=آااا
«شب»
رفتم تو اتاق یه لباس سیاه پوشیدمو موهای بلندمو صاف گذاشتم بمونه آرایش کردمو عطر زدم کیفمو انداختم دورمو کفشِ تا زانومو پوشیدم ورفتم بیرون از اتاق که دیدم جان پیش در آشپز خونستو منو دید
جان.به بههه چقدر خوشگل شدیدد
=ممنون
جان.اگه ازت کوچیکتر نبودم کار دستت میدادماا
+اونو بسپر به من
=گگگگگگ
+شنیدم
=گفتم بشنوی
دیدم شوگا یه تیپ دختر کش زده ولی نمیتونه دل منوببره
سوار ماشین شدیم تو راه سوکوت حکم فرمانی میکرد ک
+اونجا بهم میگی ددی
=جااان
+رسیدیم
پیاده شدم که شوگا دستشو دور کمرم کرد ک مور مورم شد
یه میز پیدا کردیمو نشستیم
+گارسنن بیا اینجا...یه ویسکی 100در100و یه5درصد
=شوگاااا صد در صدددد
+من همیشه صد در صد میخورم تازه سه تا ولی چون تو اینجایی یکی
=تو یکم بخری بیهوش میشی
+من جنبشو دارم
شوگا داشت روی میکرد منم یکم خردمو ب دورم نگاه کردم کم رومو بردم سمت شوگا که لبشو گذاشت رو لبمو مک میزد بد میگه جنبشو دارم گردنشو گرفتمو از خودم جداش کردم
=بریم خونه بسه
سوار ماشین شدیمو خودم پش فرمون نشستم
رسیدیم بادیگاردا کمک شوگا کردنو بردنش تو اتاق اومدن بیرون
یکیشون.ات ارباب گفت کارت داره
لباسمو کندنمو یه راحتی پوشیدم که باز نبود رفتم پیشش
+بیا نزدیکتر
رفتم کنار تختش ک..................
۱.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.