ما ز یاران چشم یاری داشتیم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی بَر کِی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتگو آیینِ درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوهٔ چَشمت فریبِ جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گُلبُنِ حُسنَت نه خود شد دلفُروز
ما دم همّت بر او بگماشتیم
نکتها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حُرمت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی بما دل حافظا
ما مُحَصِّل بر کسی نگماشتیم!
حضرت حافظ!
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی بَر کِی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفتگو آیینِ درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوهٔ چَشمت فریبِ جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گُلبُنِ حُسنَت نه خود شد دلفُروز
ما دم همّت بر او بگماشتیم
نکتها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حُرمت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی بما دل حافظا
ما مُحَصِّل بر کسی نگماشتیم!
حضرت حافظ!
۹۳۶
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.