عشق موقت:) پارت ۷۶
عشق موقت:) پارت ۷۶
با سوال دکتر جفتمون ساکت شدیم و نگاش کردیم، گفتم:
-دوستیم
`دوستی جالبی دارید
+اگه دوست نباشیم چی؟
`منظور؟
`بالا تر از دوستی
وای خدایا، الان حق ندارم بزنمشششش؟!
با چشمای درشت شده نگاهش کردم و گفتم:
-چی میزنی بچه؟!
+میخوام ببینم دکتر جزو کدوم دسته از ادماس
-حالا نمیخواد الان بفهمی
نسخه رو از رو میز برداشتم و از دکتر تشکر کردم، خواستیم بریم بیرون که...
`پارتنرید، نه؟
با تعجب برگشتم سمتش و گفتم:
-بله؟
`ببین پسر جان، من اعتقادم اینه که عشق همه جوره مجازه، عشق و عاشقی ممنوع نیست، حتی با هم جنست. ولی اگه کس دیگه ای جای من بود، ممکن بود زنگ بزنه پلیس یا اینکه اذیتتون کنه... همه ادما قدرت درک عشق رو ندارم، مواظب باشید
-چشم، ممنون
با جیمین از اونجا خارج شدیم، فکرم درگیر حرفای دکتر بود... راست میگفت، این دنیا درک و شعور سرش نمیشه... بای. از خودمون در برابر هر چیزی محافظت کنم.
سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت دارو خانه.
رو به جیمین گفتم:
-شنیدی دکتر چی گفت دیگه؟
دیدم صداش در نیومد، دوباره گفتم:
-باید حواست رو جمع کنی جیمین خان، نمیخوای که از هم بگیرنمون؟
همچنان سکوت کرده بود، کنار خیابون ایستادم و گفتم:
-اگه از این سکوت منظورت معذرت خواهیه که اوکی ولی اگه کسی بفهمه و اوضاع خراب بشه... دیگه با عذر خواهی حل نمیشه بچه.
وقتی دیدم بازم جواب نداد با دستم چونش رو گرفتم که متوجه خیسی صورتش شدم، سرش رو بلند کردم و به چشمای خیسش نگاه کردم
-چرا گریه میکنی دورت بگردم؟!
+یو... یونگی... هق... نمیخوام... تو رو... ازم بگیرن *گریه*
وقتی دیدم اینطوری گریه میکنه قلبم تو سینم فرو ریخت، بغلش کردم تا اروم بشه.
برای دل گرمی گفتم:
-هیچ چیز جز مرگ نمیتونه ما رو از هم جدا کنه جیمینا، حتی بعد از مرگ باز هم یکدیگر رو ملاقات میکنیم. من تو دنیای بعد از مرگ هم منتظرت میمونم، تو تا ابدیت مال منی.
+میترسم... هق... میترسم یونگی... هق هق... حالا از همه میترسم... *گریه*
-نترس قربونت بشم... نترس دورت بگردم... نترس مروارید سفیدم... من اینجام
"عشق مثل موادی میمونه که مجازه، اما غیر قانونی... برای بعضیا قانونیه و برای افرادی جرمه، عشق ما هم موادی بود در حد کریستال، حتی قوی تر از اون. این وسط پلیس فقط بعضیا رو میدید... پلیس فقط به ما کار داشت،در صورتی که همه داشتن مواد میزدند، فقط نوع مواد ما فرق داشت... نوع عشق ما متفاوت بود... "
بقیش نمیاددددددددد، هر وقت اومد میزارم😐
شرمندهههههههه❤💋😐
با سوال دکتر جفتمون ساکت شدیم و نگاش کردیم، گفتم:
-دوستیم
`دوستی جالبی دارید
+اگه دوست نباشیم چی؟
`منظور؟
`بالا تر از دوستی
وای خدایا، الان حق ندارم بزنمشششش؟!
با چشمای درشت شده نگاهش کردم و گفتم:
-چی میزنی بچه؟!
+میخوام ببینم دکتر جزو کدوم دسته از ادماس
-حالا نمیخواد الان بفهمی
نسخه رو از رو میز برداشتم و از دکتر تشکر کردم، خواستیم بریم بیرون که...
`پارتنرید، نه؟
با تعجب برگشتم سمتش و گفتم:
-بله؟
`ببین پسر جان، من اعتقادم اینه که عشق همه جوره مجازه، عشق و عاشقی ممنوع نیست، حتی با هم جنست. ولی اگه کس دیگه ای جای من بود، ممکن بود زنگ بزنه پلیس یا اینکه اذیتتون کنه... همه ادما قدرت درک عشق رو ندارم، مواظب باشید
-چشم، ممنون
با جیمین از اونجا خارج شدیم، فکرم درگیر حرفای دکتر بود... راست میگفت، این دنیا درک و شعور سرش نمیشه... بای. از خودمون در برابر هر چیزی محافظت کنم.
سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت دارو خانه.
رو به جیمین گفتم:
-شنیدی دکتر چی گفت دیگه؟
دیدم صداش در نیومد، دوباره گفتم:
-باید حواست رو جمع کنی جیمین خان، نمیخوای که از هم بگیرنمون؟
همچنان سکوت کرده بود، کنار خیابون ایستادم و گفتم:
-اگه از این سکوت منظورت معذرت خواهیه که اوکی ولی اگه کسی بفهمه و اوضاع خراب بشه... دیگه با عذر خواهی حل نمیشه بچه.
وقتی دیدم بازم جواب نداد با دستم چونش رو گرفتم که متوجه خیسی صورتش شدم، سرش رو بلند کردم و به چشمای خیسش نگاه کردم
-چرا گریه میکنی دورت بگردم؟!
+یو... یونگی... هق... نمیخوام... تو رو... ازم بگیرن *گریه*
وقتی دیدم اینطوری گریه میکنه قلبم تو سینم فرو ریخت، بغلش کردم تا اروم بشه.
برای دل گرمی گفتم:
-هیچ چیز جز مرگ نمیتونه ما رو از هم جدا کنه جیمینا، حتی بعد از مرگ باز هم یکدیگر رو ملاقات میکنیم. من تو دنیای بعد از مرگ هم منتظرت میمونم، تو تا ابدیت مال منی.
+میترسم... هق... میترسم یونگی... هق هق... حالا از همه میترسم... *گریه*
-نترس قربونت بشم... نترس دورت بگردم... نترس مروارید سفیدم... من اینجام
"عشق مثل موادی میمونه که مجازه، اما غیر قانونی... برای بعضیا قانونیه و برای افرادی جرمه، عشق ما هم موادی بود در حد کریستال، حتی قوی تر از اون. این وسط پلیس فقط بعضیا رو میدید... پلیس فقط به ما کار داشت،در صورتی که همه داشتن مواد میزدند، فقط نوع مواد ما فرق داشت... نوع عشق ما متفاوت بود... "
بقیش نمیاددددددددد، هر وقت اومد میزارم😐
شرمندهههههههه❤💋😐
۳.۵k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.