عشق در مدرسه
#عشق_در_مدرسه
Part11
وقتی رسیدیم همه داشتن به ما نگاه میکردم ک یهو ته دستمو گرفتو رفتیم ت کلاس
پرش به زنگ
#ویو.ا.ت
زنگ خورد ته با کوک و جین رفت دستشویی منم داشتم با جیسو و رزی میرفتم حیاط ک سوجین محکم زد رو میز و گفت
سوجین: هی ا.ت تو کی هستی ها؟ داری پسری ک دوسش دارم رو ازم میگیری چرا امروز باهاش اومدی چرا دستتو گرفت(با داد)
جیسو: هی به ت چ ها (با داد)
رزی: دیگ نبینم ت مسائل خصوصی ما دخالت کنی(با داد)
(نکته سوجین دوتا دوست دیگه ام داره به نام کیونگ و سوسن)
سوجین: کیونگ و سوسن به حساب این دوتا دختر برسید(منظورش رزی و جیسو)
ک یهو جین و کوک اومدن
جین: هی شما دستتون بهشون بخوره دستتون رو میشکنم(با داد)
ک کوک سوسن رو زد و جین هم کیونگ رو
سوجین رفت جلوی ا.ت خواست بهش ی سیلی بزنه ک ته دستشو گرفت و زد عقبو به سوجین ی سیلی زد و گفت
ته: ازین به بعد هر کی خواست به ا.ت زور بگه با من طرفه(با داد)
سوجین:چ...چرا داری ازش دفاع میکنی(با داد و گریه)
ته: چون ا.ت ازین به بعد دوست دختر منه
بعدش دست ا.ت رو گرفت و برد ت حیاط
پرش به حیاط
ا.ت: م...ممنونم ته ک ازم دفاع کردی ولی بنظرم خیلی زیاده روی کردی نباید میگفتی دوس دخترتم(با نگرانی)
ته: من زیاده روی نکردم فقط حرف دلم رو زدم(با خجالت)
ا.ت: چ...چی میگی(با خنده)
ته: خب راستش ا.ت من دوستت دارم از همون اول ک دیدمت میدونم شاید تو دوستم نداری ولی فقط چند روز باهام باش بعدش عاشقم میشی
ا.ت: ازین حرف ته تعجب زده شدم ولی بهش گفتم
ا.ت: نیازی نیس
ته: یعنی اعترافم رو قبول نمیکنی(با نگرانی)
ا.ت: نیازی نیس چون من دوستت دارم(با لبخند)
#ویو.ته
وقتی ا.ت گفت ک دوستم داره خیلی خوشحال شدم.....ادامه دارد
یوری🦋
Part11
وقتی رسیدیم همه داشتن به ما نگاه میکردم ک یهو ته دستمو گرفتو رفتیم ت کلاس
پرش به زنگ
#ویو.ا.ت
زنگ خورد ته با کوک و جین رفت دستشویی منم داشتم با جیسو و رزی میرفتم حیاط ک سوجین محکم زد رو میز و گفت
سوجین: هی ا.ت تو کی هستی ها؟ داری پسری ک دوسش دارم رو ازم میگیری چرا امروز باهاش اومدی چرا دستتو گرفت(با داد)
جیسو: هی به ت چ ها (با داد)
رزی: دیگ نبینم ت مسائل خصوصی ما دخالت کنی(با داد)
(نکته سوجین دوتا دوست دیگه ام داره به نام کیونگ و سوسن)
سوجین: کیونگ و سوسن به حساب این دوتا دختر برسید(منظورش رزی و جیسو)
ک یهو جین و کوک اومدن
جین: هی شما دستتون بهشون بخوره دستتون رو میشکنم(با داد)
ک کوک سوسن رو زد و جین هم کیونگ رو
سوجین رفت جلوی ا.ت خواست بهش ی سیلی بزنه ک ته دستشو گرفت و زد عقبو به سوجین ی سیلی زد و گفت
ته: ازین به بعد هر کی خواست به ا.ت زور بگه با من طرفه(با داد)
سوجین:چ...چرا داری ازش دفاع میکنی(با داد و گریه)
ته: چون ا.ت ازین به بعد دوست دختر منه
بعدش دست ا.ت رو گرفت و برد ت حیاط
پرش به حیاط
ا.ت: م...ممنونم ته ک ازم دفاع کردی ولی بنظرم خیلی زیاده روی کردی نباید میگفتی دوس دخترتم(با نگرانی)
ته: من زیاده روی نکردم فقط حرف دلم رو زدم(با خجالت)
ا.ت: چ...چی میگی(با خنده)
ته: خب راستش ا.ت من دوستت دارم از همون اول ک دیدمت میدونم شاید تو دوستم نداری ولی فقط چند روز باهام باش بعدش عاشقم میشی
ا.ت: ازین حرف ته تعجب زده شدم ولی بهش گفتم
ا.ت: نیازی نیس
ته: یعنی اعترافم رو قبول نمیکنی(با نگرانی)
ا.ت: نیازی نیس چون من دوستت دارم(با لبخند)
#ویو.ته
وقتی ا.ت گفت ک دوستم داره خیلی خوشحال شدم.....ادامه دارد
یوری🦋
۳.۰k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.