دوست و دشمنه من
#دوست_و_دشمنه_من
#پارت_پانزدهم
ات : با هوانگ رفتیم کافه دختر خاله ش
سوا : سلام هوانگ ( نونا اسم دختر خاله هوانگه )
هوانگ : سلام سوا اینه دوستم اسمش ات هستش
ات : سلام
سوا : سلام ات بیا همین الان کارو شروع کنیم
ات : باشه
(هوانگ هم رفت )
* یه توضیح کوتاه بدم
بچه ها ببینید مامان ات با مامان هوانگ و جیهوپ دوسته *
پرش زمانی .....
سوا : ات خوبه دیگه کارت تموم شد
ات : اخیششش
گوشیش زنگ میخوره
ات : بله
جیهوپ : میتونی بیای بیرون کارت دارم
ات : اره الان میام
ات : سوا میشه.....
سوا : برو ولی تا نیم ساعت دیگه برگرد ات باشه
(رفت پیش جیهوپ )
جیهوپ : ات من ازت یه در خواستی دارم
ات : چیه ؟؟؟
جیهوپ : تو از من اصلا خوشت نمیاددد ؟؟؟؟
ات : اممم راستش خوشم میاد
جیهوپ : پس میشه باهم قرار بزاریم ؟؟؟
ات : جیهوپ خیلی معذرت میخوام من باید برم
(ات برمیگرده سر کار)
سوا : برگشتی ؟؟؟
ات : کوری نمیبینی ؟؟ 😅
(باهم صمیمی شدن )
سوا : برگرد سرکار
ات : الان میرم
الو
الو
سلام هوانگ
سلام سوا
ببینم کار ات تموم شده ؟؟؟ یکم باهاش کار داشتم
احححح ایشششش ( صدای ات )
سوا : اتتتتتتتتتت چیشد واییییییییییی داره خون میاد چرا مراقب نیستی آخه؟؟؟
هوانگ : ات چش شده ؟؟؟؟( نگران)
سوا : بزار برم به ات کمک کنم فعلا بای
هوانگ : الو الووووو
ویو هوانگ
ایششش قطع کرد بزار برم دنبال ات سوار موتورم شدم و رفتم دنبال ات رسیدم و رفتم تو و درو باز کردم و دیدم که سوا داره دست ات رو میبنده رفتم کنارشون
هوانگ : ات خوبی ؟؟؟
ارع خوبم
هوانگ : برو گم شو اونور بابا ( سوا رو هل میده اونور )
سوا : یا چته ؟؟
هوانگ ات پاشو میرسونمت خونه
ات باشه
ویو ات
سوار موتور هوانگ شدم و رفتیم و جلو در خونه نگه داشت و اونم اومد تو خونه وقتی رفتیم خونه با چیزی که دیدم چشمام گرد شد مامان هوانگ و مامان جیهوپ و خود جیهوپ تو خونه نا نشسته بودن .....
شرط ها
لایک ۳۷
کامنت ۳۷
عررررر خودم برا پارت بعد ذوق دارم 😂 اینم برای کسایی نوشتم که هی میگفتن زیاد بنویس 🤡 بخدا کشتید منو 🤡😂
#پارت_پانزدهم
ات : با هوانگ رفتیم کافه دختر خاله ش
سوا : سلام هوانگ ( نونا اسم دختر خاله هوانگه )
هوانگ : سلام سوا اینه دوستم اسمش ات هستش
ات : سلام
سوا : سلام ات بیا همین الان کارو شروع کنیم
ات : باشه
(هوانگ هم رفت )
* یه توضیح کوتاه بدم
بچه ها ببینید مامان ات با مامان هوانگ و جیهوپ دوسته *
پرش زمانی .....
سوا : ات خوبه دیگه کارت تموم شد
ات : اخیششش
گوشیش زنگ میخوره
ات : بله
جیهوپ : میتونی بیای بیرون کارت دارم
ات : اره الان میام
ات : سوا میشه.....
سوا : برو ولی تا نیم ساعت دیگه برگرد ات باشه
(رفت پیش جیهوپ )
جیهوپ : ات من ازت یه در خواستی دارم
ات : چیه ؟؟؟
جیهوپ : تو از من اصلا خوشت نمیاددد ؟؟؟؟
ات : اممم راستش خوشم میاد
جیهوپ : پس میشه باهم قرار بزاریم ؟؟؟
ات : جیهوپ خیلی معذرت میخوام من باید برم
(ات برمیگرده سر کار)
سوا : برگشتی ؟؟؟
ات : کوری نمیبینی ؟؟ 😅
(باهم صمیمی شدن )
سوا : برگرد سرکار
ات : الان میرم
الو
الو
سلام هوانگ
سلام سوا
ببینم کار ات تموم شده ؟؟؟ یکم باهاش کار داشتم
احححح ایشششش ( صدای ات )
سوا : اتتتتتتتتتت چیشد واییییییییییی داره خون میاد چرا مراقب نیستی آخه؟؟؟
هوانگ : ات چش شده ؟؟؟؟( نگران)
سوا : بزار برم به ات کمک کنم فعلا بای
هوانگ : الو الووووو
ویو هوانگ
ایششش قطع کرد بزار برم دنبال ات سوار موتورم شدم و رفتم دنبال ات رسیدم و رفتم تو و درو باز کردم و دیدم که سوا داره دست ات رو میبنده رفتم کنارشون
هوانگ : ات خوبی ؟؟؟
ارع خوبم
هوانگ : برو گم شو اونور بابا ( سوا رو هل میده اونور )
سوا : یا چته ؟؟
هوانگ ات پاشو میرسونمت خونه
ات باشه
ویو ات
سوار موتور هوانگ شدم و رفتیم و جلو در خونه نگه داشت و اونم اومد تو خونه وقتی رفتیم خونه با چیزی که دیدم چشمام گرد شد مامان هوانگ و مامان جیهوپ و خود جیهوپ تو خونه نا نشسته بودن .....
شرط ها
لایک ۳۷
کامنت ۳۷
عررررر خودم برا پارت بعد ذوق دارم 😂 اینم برای کسایی نوشتم که هی میگفتن زیاد بنویس 🤡 بخدا کشتید منو 🤡😂
۹.۵k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.