عشقه دردسرساز p³⁵
عشقه دردسرساز p³⁵
چان.
سه نفری رفتیم ججو و به همون آدرسی رفتیم که دوست چانگبین گفته بود با یه خونه نقلی و جمع و جور مواجه شدیم رفتیم در زدیم فلیکس با یه صدای گرفته ای گفت کیه؟ اگه بهش میگفتم چانم باز نمیکرد چان: سفارش پیتزاتون رو آوردم @ولی من که پیتزا سفارش نداده بودم و با پایان جملش در رو باز کرد @وات؟ شما اینجا چیکار میکنین؟؟؟ از کجا فهمیدین من اینجاااام؟؟؟ آخری رو با داد گفت چان: هیششش چرا داد میزنی هان با چشای اشکی هان: دلم برات تنگ شده بود لینو: وات؟ ما که دیروز همو دیدیم هان: هرچی بعد گفتن این کلمه رفت فلیکس رو بغل کرد فلیکس هان رو از خودش جدا کرد @از اینجا برین هان: منظورت چیه؟ فلیکس تا خواست در رو ببنده لینو پاشو وسط در گذاشت لینو هیس کوتاهی کشید فلیکس سریع در رو باز کرد @ببخشید لینو خیلی یواشکی به ما چشمک زد و بعدش نشست رو زمین شروع کرد به تظاهر کردن که دردش گرفته فلیکس اومد پیشش @خو چرا پاتو گذاشتی جلو در
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
چان.
سه نفری رفتیم ججو و به همون آدرسی رفتیم که دوست چانگبین گفته بود با یه خونه نقلی و جمع و جور مواجه شدیم رفتیم در زدیم فلیکس با یه صدای گرفته ای گفت کیه؟ اگه بهش میگفتم چانم باز نمیکرد چان: سفارش پیتزاتون رو آوردم @ولی من که پیتزا سفارش نداده بودم و با پایان جملش در رو باز کرد @وات؟ شما اینجا چیکار میکنین؟؟؟ از کجا فهمیدین من اینجاااام؟؟؟ آخری رو با داد گفت چان: هیششش چرا داد میزنی هان با چشای اشکی هان: دلم برات تنگ شده بود لینو: وات؟ ما که دیروز همو دیدیم هان: هرچی بعد گفتن این کلمه رفت فلیکس رو بغل کرد فلیکس هان رو از خودش جدا کرد @از اینجا برین هان: منظورت چیه؟ فلیکس تا خواست در رو ببنده لینو پاشو وسط در گذاشت لینو هیس کوتاهی کشید فلیکس سریع در رو باز کرد @ببخشید لینو خیلی یواشکی به ما چشمک زد و بعدش نشست رو زمین شروع کرد به تظاهر کردن که دردش گرفته فلیکس اومد پیشش @خو چرا پاتو گذاشتی جلو در
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
۲.۷k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.