آواز عشق
#آواز_عشق
#پارت_۳۸
سوار ماشین اش شدم و گفتم
_سلام.(با لبخند)
تهیونگ بدون اینکه بخواد بهم نگاه کنه سلام آرومیگفت
_چه عجب...تو هم یبار آروم شدی
حرفی نزد و حرکت کرد
تا رسیدن به مهمونی رو در سکوت سپری کردیم
از ماشین پیاده شدیم و تهیونگ سوئیچ اش رو داد به یکی از بادیگارد ها تا ماشینش رو پاک کنه
تهیونگ:دستتو بنداز دور بازوم
نفسمو حرصی بیرون دادم و دستمو دور بازوش حلقه کردم
با هم وارد ویلا شدیم و با ورود ما همه برگشتن سمت ما و پچ پچ ها شروع شد
دوتایی نشستیم روی صندلی
تهیونگ:نبینم داری الکل و سوجو و شراب میخوریا.
_عه...چه پرو خودت بخوری من نخورم؟
تهیونگ:منم نمیخورم...خوب شد؟
_چرا نخورم؟
تهیونگ:چون نمیتونم تحمل ات کنم.
_نکه من میتونم.
چشم غره ای بهش رفتم،فکر کرده کیه؟
نه به اخلاق قبلناش که همش درحال لا/س زدن بود نه به اخلاق صگی امشبش
با صدای نازک یه دختره جفتمون برگشتیم
دختره:اوپا
تهیونگ تا باهاش چشم تو چشم شد و صورتشو اونطرف کرد نفس اش رو حرصی بیرون داد و دستش رو مشت کزد
_میشناسیش؟(آروم)
تهیونگ:دوست دختر قبلیمه
_آها...
تهیونگ:تورو جون هرکی که دوست دازی...یه جوری دست به سرش کن
به دختره خیره شدم و گفتم:_با کسی کار داشتی عزیزم؟
دختره:ت....تو دیگه کی هستی؟
#پارت_۳۸
سوار ماشین اش شدم و گفتم
_سلام.(با لبخند)
تهیونگ بدون اینکه بخواد بهم نگاه کنه سلام آرومیگفت
_چه عجب...تو هم یبار آروم شدی
حرفی نزد و حرکت کرد
تا رسیدن به مهمونی رو در سکوت سپری کردیم
از ماشین پیاده شدیم و تهیونگ سوئیچ اش رو داد به یکی از بادیگارد ها تا ماشینش رو پاک کنه
تهیونگ:دستتو بنداز دور بازوم
نفسمو حرصی بیرون دادم و دستمو دور بازوش حلقه کردم
با هم وارد ویلا شدیم و با ورود ما همه برگشتن سمت ما و پچ پچ ها شروع شد
دوتایی نشستیم روی صندلی
تهیونگ:نبینم داری الکل و سوجو و شراب میخوریا.
_عه...چه پرو خودت بخوری من نخورم؟
تهیونگ:منم نمیخورم...خوب شد؟
_چرا نخورم؟
تهیونگ:چون نمیتونم تحمل ات کنم.
_نکه من میتونم.
چشم غره ای بهش رفتم،فکر کرده کیه؟
نه به اخلاق قبلناش که همش درحال لا/س زدن بود نه به اخلاق صگی امشبش
با صدای نازک یه دختره جفتمون برگشتیم
دختره:اوپا
تهیونگ تا باهاش چشم تو چشم شد و صورتشو اونطرف کرد نفس اش رو حرصی بیرون داد و دستش رو مشت کزد
_میشناسیش؟(آروم)
تهیونگ:دوست دختر قبلیمه
_آها...
تهیونگ:تورو جون هرکی که دوست دازی...یه جوری دست به سرش کن
به دختره خیره شدم و گفتم:_با کسی کار داشتی عزیزم؟
دختره:ت....تو دیگه کی هستی؟
۲.۱k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.