"خاهش میکنم...ماشینو خوب کردم میخای برسونمت خونت؟

"خاهش میکنم...ماشینو خوب کردم میخای برسونمت خونت؟
_اهم..خیلی ممنون میشم
"ادرستو بده
_خیابان. . . . .(ادرسه خونه ی خالش) راه افتادین(،جاده شلوغ شده بود)
تو راه سکوت عجیبی بینمون بود که با صدای اون شکست
"ببینم تو شماره پلاک ماشینه اکست رو میدونی؟؟
_اره(شماره پلاکو میگه ‌. . ‌.) چطور مگه؟
"اروم باش.‌..ولی یه ماشین دقیقن با همون پلاک دمبالمونه...
_چییییی
فورن عقبو نگا کردم فاکککک چطورییی پیدا کردددد

(ته ویدید)
اون پسره خیلی مشکوک میومد انگار چیزی میدونستو نمیگفت
برای همین از دور زیر نظرش داشتم که دیدم رفت توی ماشین و بعد یه دختر سرشو بالا اورد...خوش بود یونااااا
اونا حرکت کردن منم دمباشون رفتم
میتونستم راحت جلوی ماشینو بگیرم اما این کارو نکردم
+وایسا...بهتره دمبالشون برم که برسن به جایی که میخان بعد هم تو و هم اون پسره ی فاکی رو میگام خانوم یونا

(یونا ویدیو)

_سریع تر برووو اگه گیرم بیاره منو میکشه (بغض)
"اروم باش اجازه نمیدم اتفاقی برات بیوفته

پارت ۲۹

تا شب جدیدو نمیزارم شایدم تا فردا