ازدواج اجباریpart 6
+خب راستش هرکسی تونست قلب من رو بدست بیاره یعنی از بین ۲ تا کله شق
من با یکیشون ازدواج میکنم...
_اون حتما منم
&خیر منم
+بس کنید من نمیدونم باید یکیتون قلب منو بدست بیاره
_باشه
&باشه(چشم غره به کوک)
(۲ ساعت بعد)
*ات ویو*
تو حال نشسته بودیم...
م.ا:ات عزیزم حال نداری خوبی؟
+آره خوبم(بی حوصله)
ب.ا:ات عزیزم میخوای با کی ازدواج کنی؟؟؟
+(عصابم خورد شد)وای بسه دیگه من نمیخوام ازدواج کنم چرا نمیفهمید؟؟؟
_عه وااا چرا نمیخوای؟
+تو یکی خفه شو
&منم خفه شم؟
+(کمی صدام رو بلند کردم)آره هردوتون خفه شید
م.ا:درست صحبت کن ات
+مامان چرا درک نمیکنید؟چرا دارید به اجبار منو ازدواج میدید؟چرا؟؟
م.ا:برای سود شرکت باید این کار رو بکنی
+شرکت از من مهمتره؟(بغض)
_هههههه معلومه که نه تو خیلی مهمی
+آره خیلی
*ته ویو*
احساس میکنم که کوک داره ات رو به سمت خودش میکشونه باید یجوری جداشون کنم
&ات
+هوم؟
&عاااااا هیچی
+(هیچی نگفتم و سرم رو برگردوندم)
تو حال خودمون بودیم که یکی زنگ خونه رو زد...
شرط نمیزارم و بخاطر اینکه نبودم شاید ۵ پارت بزارم
ولی شما هم حمایت کنید
من با یکیشون ازدواج میکنم...
_اون حتما منم
&خیر منم
+بس کنید من نمیدونم باید یکیتون قلب منو بدست بیاره
_باشه
&باشه(چشم غره به کوک)
(۲ ساعت بعد)
*ات ویو*
تو حال نشسته بودیم...
م.ا:ات عزیزم حال نداری خوبی؟
+آره خوبم(بی حوصله)
ب.ا:ات عزیزم میخوای با کی ازدواج کنی؟؟؟
+(عصابم خورد شد)وای بسه دیگه من نمیخوام ازدواج کنم چرا نمیفهمید؟؟؟
_عه وااا چرا نمیخوای؟
+تو یکی خفه شو
&منم خفه شم؟
+(کمی صدام رو بلند کردم)آره هردوتون خفه شید
م.ا:درست صحبت کن ات
+مامان چرا درک نمیکنید؟چرا دارید به اجبار منو ازدواج میدید؟چرا؟؟
م.ا:برای سود شرکت باید این کار رو بکنی
+شرکت از من مهمتره؟(بغض)
_هههههه معلومه که نه تو خیلی مهمی
+آره خیلی
*ته ویو*
احساس میکنم که کوک داره ات رو به سمت خودش میکشونه باید یجوری جداشون کنم
&ات
+هوم؟
&عاااااا هیچی
+(هیچی نگفتم و سرم رو برگردوندم)
تو حال خودمون بودیم که یکی زنگ خونه رو زد...
شرط نمیزارم و بخاطر اینکه نبودم شاید ۵ پارت بزارم
ولی شما هم حمایت کنید
۱.۷k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.