خیلی وقت بود برا قشنگام فیک نذاشتم
تکپارتی مینسونگ ^^
ویو راوی :
امروز لینو و هان به پاریس رفتن و تا شب به گردش رفته بودن ساعت ۹ شب رو نشون میداد رفتن دنبال هتل یه هتل پیدا کردن ......
ویو لینو : امشب کار خودمو میکنم فقط اون مخالف باشه
بزار بریم بهت نشون میدم اقای هان .....
ویو هان : لینو چه عجیب شده انگاری دوباره میخواد از اون کارا کنه امیدوارم کاری نکنه ...... باید زود بخوابم تا نتونه همچین کاری کنه
رفتن داخل اتاق و ....... موقع خواب رسید یدونه تخت دونفره بود و مجبور بودن هر دوتاشون رو همون تخت بخوابن هان خودشو به خواب زد تا لینو نتونه کار خودشو کنه لینو که همینجور سرشو کرده بود تو گوشیش یکدفعه دید هان پشتشو کرده به لینو گفت ...
لینو : الکی خودتو نزن به خواب میدونم نمیخوای اون کارو بکنم ولی میکنم
لینو گوشی رو گذاشت کنار و هانو برعکس کردو روش خیمه زد و بقیشم به ذهن پاک خودتون میسپارم 😂😑
میدونم بد شد به بزرگی خودتون ببخشید واقعا و اینکه این فیک اسمات طور بود
🙂✨
ویو راوی :
امروز لینو و هان به پاریس رفتن و تا شب به گردش رفته بودن ساعت ۹ شب رو نشون میداد رفتن دنبال هتل یه هتل پیدا کردن ......
ویو لینو : امشب کار خودمو میکنم فقط اون مخالف باشه
بزار بریم بهت نشون میدم اقای هان .....
ویو هان : لینو چه عجیب شده انگاری دوباره میخواد از اون کارا کنه امیدوارم کاری نکنه ...... باید زود بخوابم تا نتونه همچین کاری کنه
رفتن داخل اتاق و ....... موقع خواب رسید یدونه تخت دونفره بود و مجبور بودن هر دوتاشون رو همون تخت بخوابن هان خودشو به خواب زد تا لینو نتونه کار خودشو کنه لینو که همینجور سرشو کرده بود تو گوشیش یکدفعه دید هان پشتشو کرده به لینو گفت ...
لینو : الکی خودتو نزن به خواب میدونم نمیخوای اون کارو بکنم ولی میکنم
لینو گوشی رو گذاشت کنار و هانو برعکس کردو روش خیمه زد و بقیشم به ذهن پاک خودتون میسپارم 😂😑
میدونم بد شد به بزرگی خودتون ببخشید واقعا و اینکه این فیک اسمات طور بود
🙂✨
۸.۸k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.