اولین بار قشنگ یادمه که چجوری باهم آشنا شدیم، من خودم بهت
اولین بار قشنگ یادمه که چجوری باهم آشنا شدیم، من خودم بهت گفتم دوست دارم و بهت ثابت کردم که جز عشق چیزی دیگه ای ازت نمیخوام و نخواستم،و تو یادمه چون بازیگر بودی و مجری بودی بهم گفتی همه میان میگن بهت عاشقتم و.... نتونستی حرفامو باور کنی.... ته داستان من و تو اینجوری تموم شد، دیر بهم گفتی دوسم داری، خانوادم مخالف ازدواج مون بودن، تو تهران بودی و من اون سره دنیا، با امسال بخوای حساب کنی عشق سابق من، من16سال پای عشق مون وایسادم و تو من و رها کردی بخاطره مخالفت خانوادم، سال 1403بعد از مدت ها دیدمت دقیقا شبی که ماه کامل بود و بلاخره دیدمت اما دیگه دیر بود، من و تو شده بودیم برای هم غریبه تو ازدواج کردی و من هنوز با خیالت زندگی میکنم و هر روز و هر شب عاشق میشم:) 🥀💔🎻
۱.۰k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.