همه چی از اون شب شروع شد...؟!p23
یونجی ویو.
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم...وایساااا اینجا کجاست؟م.مم.ن من کجام؟چندبار پلک زدم که همه ی اتفاقات دیشب مثل فیلم از جلو چشمم رد شدن...ای وای...ایی واییی...الان چیکار کنم؟تو خونه اونم که هستم...اها فهمیدم...خودمو میزنم به نادونی که مثلاً چیزی یادم نمیاد...اره همین خوبه...
یونجی از اتاق میره بیرون.
جیمین ویو.
وقتی از خواب پاشدم رفتم تو آشپزخونه و شروع کردم به درست کردن یه صبحونه ی توپ...جوننن که چیزی درست کردم...هه عمرا اگه یونجی بتونه همچین چیزی درست کنه....
با گفتن کلمه یونجی دوباره یاد دیشب افتادم...ای خدااا.اههه
داشتم آهنگ موخوندم که...
+چِل اِچه نیه یو(صبح بخیر),جیمین شی چی درست کردی؟
_یا شیرموزای جئون.... یااااااااااااااا چرا یهو عین جن بوداده میای؟یه خبر بده که داری میایی...
+ترسو...
_یاا من ترسو نیستم
+چرا هستی
_نیستم
+هستی
این بحث ادامه دارد...
_اههه بسه دیگه...وایسا چرا بو سوختنی میاد؟
ای واییی کیکمممم...اَهههههه همش تقصیر توعه..
+وا.به من چه؟
بیا یکی دیگه درست کنیم.
_هومم(کیوت و ناراحت)
+کیوت(زیر لب)
_چیزی گفتی؟
،+نع!
پرش زمانی به بعد از خوردن صبحانه...
+چ.چیز.چیزه جمن شی...می.میگممم...بخاطر دی.دیشب ببخشید...تقصیر من بود...خیلی مست بودم...بیش از حد مست بودم...بیانه(ببخشید)🥺
_هاع؟خوخب تقصیر منم بود...من نباید همکاری میکردم...منم واقعا متاسفم...🥺
+_میدونی خیلی کیوتی؟
+_چقد هماهنگ...
+_ای باباا
_عجبااا...بیا بریم کمپانی واسه توعم پیام اومده مگه نه؟
+ارع
پرش زمانی به کمپانی...
پی دی نیم ویو.
کاری واسه ام وی کردن اشتباهه...من هیچوقت نگفتم که همچین کاری کنن...اون فیلمبردار رو هم که اخراج کردم... باید وباره ام وی پر کنند...
جیمین ویو.
بعد اینکه رسیدیم کمپانی با یونجی رفتیم اتاق پی دی نیم...
*در زدن
؛بفرمایید
*وارد شدن(مث من نباشید...منحرف نباشید...منظورم وارد شدن تو اتاقه)
+_انیوهاسیو پی دی نیم...
؛سلام بچه ها...باید راجب یه موضوعی باهاتون صحبت کنم...
پرش زمانی بعد حرف زدن...
یونجی ویو.
+یعنییییی چییی....ما اینهمه با خجالت ام صحنه رو پر کردیم بعد این بیاد بگه.فیلما پاک شدن و من چنین حرفی نزدم و کار خود فیلمبردار بوده؟گگگگگ(ادامشو در میاره)
ادامه دارد....
شرط نداریم...
آیییییییی دستممم...شکست...بچه ها همین یه پارتو میزارم براتون چون طولانی نوشتم بسه دیگه فعلا سعی میکنم زود به زود براتون بزارم...
حمایت؟
بچه ها چون شرط نداریم دلیل نمیشه لایک نکنید یا کامنت بزارید...اگه این کارو انجام بدین نمیزارم...نظرتون رو بگین... ممنون...
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم...وایساااا اینجا کجاست؟م.مم.ن من کجام؟چندبار پلک زدم که همه ی اتفاقات دیشب مثل فیلم از جلو چشمم رد شدن...ای وای...ایی واییی...الان چیکار کنم؟تو خونه اونم که هستم...اها فهمیدم...خودمو میزنم به نادونی که مثلاً چیزی یادم نمیاد...اره همین خوبه...
یونجی از اتاق میره بیرون.
جیمین ویو.
وقتی از خواب پاشدم رفتم تو آشپزخونه و شروع کردم به درست کردن یه صبحونه ی توپ...جوننن که چیزی درست کردم...هه عمرا اگه یونجی بتونه همچین چیزی درست کنه....
با گفتن کلمه یونجی دوباره یاد دیشب افتادم...ای خدااا.اههه
داشتم آهنگ موخوندم که...
+چِل اِچه نیه یو(صبح بخیر),جیمین شی چی درست کردی؟
_یا شیرموزای جئون.... یااااااااااااااا چرا یهو عین جن بوداده میای؟یه خبر بده که داری میایی...
+ترسو...
_یاا من ترسو نیستم
+چرا هستی
_نیستم
+هستی
این بحث ادامه دارد...
_اههه بسه دیگه...وایسا چرا بو سوختنی میاد؟
ای واییی کیکمممم...اَهههههه همش تقصیر توعه..
+وا.به من چه؟
بیا یکی دیگه درست کنیم.
_هومم(کیوت و ناراحت)
+کیوت(زیر لب)
_چیزی گفتی؟
،+نع!
پرش زمانی به بعد از خوردن صبحانه...
+چ.چیز.چیزه جمن شی...می.میگممم...بخاطر دی.دیشب ببخشید...تقصیر من بود...خیلی مست بودم...بیش از حد مست بودم...بیانه(ببخشید)🥺
_هاع؟خوخب تقصیر منم بود...من نباید همکاری میکردم...منم واقعا متاسفم...🥺
+_میدونی خیلی کیوتی؟
+_چقد هماهنگ...
+_ای باباا
_عجبااا...بیا بریم کمپانی واسه توعم پیام اومده مگه نه؟
+ارع
پرش زمانی به کمپانی...
پی دی نیم ویو.
کاری واسه ام وی کردن اشتباهه...من هیچوقت نگفتم که همچین کاری کنن...اون فیلمبردار رو هم که اخراج کردم... باید وباره ام وی پر کنند...
جیمین ویو.
بعد اینکه رسیدیم کمپانی با یونجی رفتیم اتاق پی دی نیم...
*در زدن
؛بفرمایید
*وارد شدن(مث من نباشید...منحرف نباشید...منظورم وارد شدن تو اتاقه)
+_انیوهاسیو پی دی نیم...
؛سلام بچه ها...باید راجب یه موضوعی باهاتون صحبت کنم...
پرش زمانی بعد حرف زدن...
یونجی ویو.
+یعنییییی چییی....ما اینهمه با خجالت ام صحنه رو پر کردیم بعد این بیاد بگه.فیلما پاک شدن و من چنین حرفی نزدم و کار خود فیلمبردار بوده؟گگگگگ(ادامشو در میاره)
ادامه دارد....
شرط نداریم...
آیییییییی دستممم...شکست...بچه ها همین یه پارتو میزارم براتون چون طولانی نوشتم بسه دیگه فعلا سعی میکنم زود به زود براتون بزارم...
حمایت؟
بچه ها چون شرط نداریم دلیل نمیشه لایک نکنید یا کامنت بزارید...اگه این کارو انجام بدین نمیزارم...نظرتون رو بگین... ممنون...
۳.۰k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.