رفتم تو و پولو انداختم جلو و گفتم ایکو کجاس یه کلید بهم د
رفتم تو و پولو انداختم جلو و گفتم ایکو کجاس یه کلید بهم داد و گفت برو تو اتاق
بلند داد زدم و ادمام ریختن تو منم رفتم تو اتاق ایکو رو بسته بودن به صندلی و دهنشو
بسته بودن رفتم جلو دستاشو باز کردم
دهنشو باز کردم اومد تو بغلم و شروع کرد به گریه کردن
#از زبان ایکو
کائورو دهنمو با. ستام باز کردم رفتم تو بغلش
شروع کردم به گریه کردن کائورو نوازشم میکرد و دستاشو رو موهام میکشید
تو گوشم زمزمه کرد دیگه جات امنه تو پیش منی بهت که گفتم نمیزارم کسی اذیتت کنه
با بغض گفتم میدونم (اه قلبم قضیه خیلی احساسی شد😂🗿)(فیلم هندی شد🗿)
و رفتیم خونه خب یه مدت کائورو خیلی
گیر میداد و نمیزاشت تنهایی بیرون برم
ولی خب حق داشت بچم😄
(نویسنده:از چه لحاظی حق داشت😑🔪)
(ایکو: فوضولیش به تو نیومده🔪🩸)
(کائورو:تام و جری پیش شما کم میارن🫤)
خب دیگه اون قضیه رو فراموش کرده بودم
نه فقط من بلکه همه الان یه مدت بود که دوباره میرفتم دانشگاه البته منو کائورو تو یه کلاس بودیم خب دانشگاه خوش میگذشت
و همچیز عادی بود
#از زبان کائورو
یه روز مثل همیشه رفتیم دانشگاه و خیلی عادی وارد شدیم
اما ایکو انگار حالش خوب نبود وست کلاس بود که حالش بد شد و رفت بیرون و منم رفتم دنبالش و گفت چیزی نیست و نگران نباشم داشتیم........
______________________
پایان پارت نه
بلند داد زدم و ادمام ریختن تو منم رفتم تو اتاق ایکو رو بسته بودن به صندلی و دهنشو
بسته بودن رفتم جلو دستاشو باز کردم
دهنشو باز کردم اومد تو بغلم و شروع کرد به گریه کردن
#از زبان ایکو
کائورو دهنمو با. ستام باز کردم رفتم تو بغلش
شروع کردم به گریه کردن کائورو نوازشم میکرد و دستاشو رو موهام میکشید
تو گوشم زمزمه کرد دیگه جات امنه تو پیش منی بهت که گفتم نمیزارم کسی اذیتت کنه
با بغض گفتم میدونم (اه قلبم قضیه خیلی احساسی شد😂🗿)(فیلم هندی شد🗿)
و رفتیم خونه خب یه مدت کائورو خیلی
گیر میداد و نمیزاشت تنهایی بیرون برم
ولی خب حق داشت بچم😄
(نویسنده:از چه لحاظی حق داشت😑🔪)
(ایکو: فوضولیش به تو نیومده🔪🩸)
(کائورو:تام و جری پیش شما کم میارن🫤)
خب دیگه اون قضیه رو فراموش کرده بودم
نه فقط من بلکه همه الان یه مدت بود که دوباره میرفتم دانشگاه البته منو کائورو تو یه کلاس بودیم خب دانشگاه خوش میگذشت
و همچیز عادی بود
#از زبان کائورو
یه روز مثل همیشه رفتیم دانشگاه و خیلی عادی وارد شدیم
اما ایکو انگار حالش خوب نبود وست کلاس بود که حالش بد شد و رفت بیرون و منم رفتم دنبالش و گفت چیزی نیست و نگران نباشم داشتیم........
______________________
پایان پارت نه
۱.۷k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.