عشقه دردسرسازp²⁶
عشقه دردسرسازp²⁶
فلیکس.
لباسش رو در آورد و رو تخت نشست و پشتش رو به من کرد @تا من اینو پانسمان میکنم توضیح بده هان: چیو؟@خودت میدونی چیو میگم اول با پارچه خون رو از رو پوستش پاک کردم بعد بهش پماد زدم و بعد پانسمانش کردم هان: بابام به چند تا مزدور بدهکاره بابام فرار کرده و اونا چون دستشون به بابام نمیرسه از من و سونگجی طلبشون رو میخوان @مامانت؟ هان: مامانم دق کرد @باهم دیگه کار میکنیم و بدهی تون رو میدیم هان: مرسی @تموم شد هان: بازم مرسی @اینو بپوش و برو پیش بقیه هان: تو؟ @منم میام هان: باشه بعد اینکه هان رفت پیرهنش رو برداشتم و بردم دستشویی شستم و از بند اویزونش کردم بدبختی اینجا بود که اثر دارو رفته بود اگه الان میرفتم پایین حالت اضطراب میگرفتم قرص هم پیشم نبود ترجیح دادم همونجا بمونم بعد ده دقیقه چان اومد چان: چرا بیرون نمیای؟
به نظرتون لیکس چیکار کرد؟
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
فلیکس.
لباسش رو در آورد و رو تخت نشست و پشتش رو به من کرد @تا من اینو پانسمان میکنم توضیح بده هان: چیو؟@خودت میدونی چیو میگم اول با پارچه خون رو از رو پوستش پاک کردم بعد بهش پماد زدم و بعد پانسمانش کردم هان: بابام به چند تا مزدور بدهکاره بابام فرار کرده و اونا چون دستشون به بابام نمیرسه از من و سونگجی طلبشون رو میخوان @مامانت؟ هان: مامانم دق کرد @باهم دیگه کار میکنیم و بدهی تون رو میدیم هان: مرسی @تموم شد هان: بازم مرسی @اینو بپوش و برو پیش بقیه هان: تو؟ @منم میام هان: باشه بعد اینکه هان رفت پیرهنش رو برداشتم و بردم دستشویی شستم و از بند اویزونش کردم بدبختی اینجا بود که اثر دارو رفته بود اگه الان میرفتم پایین حالت اضطراب میگرفتم قرص هم پیشم نبود ترجیح دادم همونجا بمونم بعد ده دقیقه چان اومد چان: چرا بیرون نمیای؟
به نظرتون لیکس چیکار کرد؟
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
۲.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.