پارت ۳
که یهو کوک از کمرم منو گرفت
فقط نیم سانت با صورتش فاصله داشتم
ا/ت: با استرس و خجالت شدید از روش بلند شدم و خودمو جمع جور کردم که گفتم اوه معذرت میخوام به خاطر پاشنه کفشم تعادلمو از دست دادم در حال اب شدن
کوک: لازم نیس معذرت خواهی اتفاقه دیگه( ا/ت لپاش گل انداخت معلوم بود که خجالت کشیده)
بعدش عکس برداری کردن تموم شد
لیان: ا/ت میای بریم غذا بخوریم
ا/ت: اره بریم گشنمم هس
کوک: میخوام بیشتر با ا/ت حرف بزنم پس رفتم بهش گفتم
ا/ت او خانم کیم میاین ناهار و باهم بخووریم
ا/ت: میتونی همون ا/ت صدام کنی باشه یه لحظه صبر کن
کوک: یاشه
ا/ت: لیان ببخشید ولی کوک بهم پیشنهاد داد برم باهاش ناهار بخورم
لیان: ذوغ زده کفت باشه من از اون ور میرم لباس مجلسی میگیرم
ا/ت باشه ولی لباس مجلسی برا چی
لیان برا عروسیه تو و کوک
ا/ت: خفشوسوشووس بابا چرا چرت و پرت میگ
من برم کوک معطله
ا/ت معذرت میخوام یکن دیر شد
کوک.مهم نیس برم با ماشین من بریم
ا/ت اوک
ادامه دارد
بای
فقط نیم سانت با صورتش فاصله داشتم
ا/ت: با استرس و خجالت شدید از روش بلند شدم و خودمو جمع جور کردم که گفتم اوه معذرت میخوام به خاطر پاشنه کفشم تعادلمو از دست دادم در حال اب شدن
کوک: لازم نیس معذرت خواهی اتفاقه دیگه( ا/ت لپاش گل انداخت معلوم بود که خجالت کشیده)
بعدش عکس برداری کردن تموم شد
لیان: ا/ت میای بریم غذا بخوریم
ا/ت: اره بریم گشنمم هس
کوک: میخوام بیشتر با ا/ت حرف بزنم پس رفتم بهش گفتم
ا/ت او خانم کیم میاین ناهار و باهم بخووریم
ا/ت: میتونی همون ا/ت صدام کنی باشه یه لحظه صبر کن
کوک: یاشه
ا/ت: لیان ببخشید ولی کوک بهم پیشنهاد داد برم باهاش ناهار بخورم
لیان: ذوغ زده کفت باشه من از اون ور میرم لباس مجلسی میگیرم
ا/ت باشه ولی لباس مجلسی برا چی
لیان برا عروسیه تو و کوک
ا/ت: خفشوسوشووس بابا چرا چرت و پرت میگ
من برم کوک معطله
ا/ت معذرت میخوام یکن دیر شد
کوک.مهم نیس برم با ماشین من بریم
ا/ت اوک
ادامه دارد
بای
۳.۶k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.