کابوس هر شب پارت۴۸
مگه شما مسئول حل مشکلات منین؟
یونگی به سیگار تو دست نارا اشاره کرد گفت:
یونگی:چند وقته ؟
نارا:چند وقتی میشد که ترک کرده بودم بعد هم به دیوار تکیه داد رو زمین نشست پاهاشو بغل کرد به روبه روش خیره شد
یونگی :اونو بده
نارا سیگارو داد یونگی هم خاموشش کرد انداخت تو سطل زباله
یونگی:ببین ممکنه روز اول برخورد خوبی باهم نداشتیم ولی لطفا بد برداشت نکن میخوام باهات یکم صمیمی تر بشم مثل برادرت
نارا:ممنون
یونگی:خب حالا بگو چی شده
نارا همه ماجرا رو براش تعریف کرد یونگی هنوز تو شک بود
یونگی :هیچجوره نمیشه درمانش کرد؟
نارا : نه نمیشه معلوم نیست که کی میمیرم
یونگیا قول میدی مثل برادرم کنارم باشی
یونگی:اره مثل خواهر برادرای واقعی و به عنوان برادرت دیگه نمیزارم سیگار بکشی پس کلش رو بده
نارا بسته سیگار رو از تو جیبش در آورد و به یونگی داد
یونگی به سیگار تو دست نارا اشاره کرد گفت:
یونگی:چند وقته ؟
نارا:چند وقتی میشد که ترک کرده بودم بعد هم به دیوار تکیه داد رو زمین نشست پاهاشو بغل کرد به روبه روش خیره شد
یونگی :اونو بده
نارا سیگارو داد یونگی هم خاموشش کرد انداخت تو سطل زباله
یونگی:ببین ممکنه روز اول برخورد خوبی باهم نداشتیم ولی لطفا بد برداشت نکن میخوام باهات یکم صمیمی تر بشم مثل برادرت
نارا:ممنون
یونگی:خب حالا بگو چی شده
نارا همه ماجرا رو براش تعریف کرد یونگی هنوز تو شک بود
یونگی :هیچجوره نمیشه درمانش کرد؟
نارا : نه نمیشه معلوم نیست که کی میمیرم
یونگیا قول میدی مثل برادرم کنارم باشی
یونگی:اره مثل خواهر برادرای واقعی و به عنوان برادرت دیگه نمیزارم سیگار بکشی پس کلش رو بده
نارا بسته سیگار رو از تو جیبش در آورد و به یونگی داد
۷۴۶
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.