وقتی تازه وارد رابطه شدین و...p1
#سناریو #استری_کیدز #سونگمین #بی_تی_اس
شما دوتا تازه وارد رابطه شدین و این روز سومیه که باهمین.
روی مبل کنار دوستت نشسته بودی و داشتین فیلم میدیدین که صدای نوتیفیکیشن گوشیت اومد فیلمو استاپ کردی و گوشیتو برداشتی و جواب پیامی که از طرف دوست پسرت بود رو دادی
***
÷ات امشب وقتت خالیه؟
× آره واسه چی؟
÷میای پیشم امشب باهم فیلم ببینیم؟
***
رو به دوستت کردی و صفحه چت رو نشونش دادی
×وای حالا چی بگم بهشششش
به خاطر کیوت بودنت خندید
= بگو آره عشقم میام
×وای هانا مرسی واقعا از کمکت*با حالت تمسخر*
=هی ببینم نکنه هنوز خجالت میکشی ازش؟
سرتو تکون دادی
=تو واقعا احمقی ات،چند روزه وارد رابطه شدین از قبلش همو میشناختین سر دیت رفتین خجالتت چیه دختر
×آخه...
حرفو قطع کرد و گوشیتو ازت گرفت و شروع کرد به جواب دادن پیامش
=آخه نداریم باید بری پیشش،بلاخره این خجالت و کم روییت باید یجا تموم شه
***
÷میای پیشم امشب باهم فیلم ببینیم؟
×آره عشقم میام
***
به دیدن صفحه چت و جوابی که داده بود داد بلندی کشیدی
×این چه جوابیههههه
خندید
=جوابی که باید از اول میدادی
دستتو گرفت و بردت تو اتاق
=خب خب امشب خودم آمادت میکنم
•گذشت زمان•
بعد از اینکه هانا از پیشت رفت هوفی کشیدی،جلوی آینه رفتی و تمام اون آرایش غلیظی که روی صورتت سنگینی میکرد رو پاک کردی؛و به روش همیشگی خودت لباس پوشیدی و آرایش کردی و از خونه بیرون رفتی.
نفس عمیقی کشیدی و تقه ای به در زدی؛طولی نکشید که سونگمین با لبخند همیشگیش بهت خوش آمد گفت و توهم در جواب *مرسی* زیر لب و آرومی گفتی...
شما دوتا تازه وارد رابطه شدین و این روز سومیه که باهمین.
روی مبل کنار دوستت نشسته بودی و داشتین فیلم میدیدین که صدای نوتیفیکیشن گوشیت اومد فیلمو استاپ کردی و گوشیتو برداشتی و جواب پیامی که از طرف دوست پسرت بود رو دادی
***
÷ات امشب وقتت خالیه؟
× آره واسه چی؟
÷میای پیشم امشب باهم فیلم ببینیم؟
***
رو به دوستت کردی و صفحه چت رو نشونش دادی
×وای حالا چی بگم بهشششش
به خاطر کیوت بودنت خندید
= بگو آره عشقم میام
×وای هانا مرسی واقعا از کمکت*با حالت تمسخر*
=هی ببینم نکنه هنوز خجالت میکشی ازش؟
سرتو تکون دادی
=تو واقعا احمقی ات،چند روزه وارد رابطه شدین از قبلش همو میشناختین سر دیت رفتین خجالتت چیه دختر
×آخه...
حرفو قطع کرد و گوشیتو ازت گرفت و شروع کرد به جواب دادن پیامش
=آخه نداریم باید بری پیشش،بلاخره این خجالت و کم روییت باید یجا تموم شه
***
÷میای پیشم امشب باهم فیلم ببینیم؟
×آره عشقم میام
***
به دیدن صفحه چت و جوابی که داده بود داد بلندی کشیدی
×این چه جوابیههههه
خندید
=جوابی که باید از اول میدادی
دستتو گرفت و بردت تو اتاق
=خب خب امشب خودم آمادت میکنم
•گذشت زمان•
بعد از اینکه هانا از پیشت رفت هوفی کشیدی،جلوی آینه رفتی و تمام اون آرایش غلیظی که روی صورتت سنگینی میکرد رو پاک کردی؛و به روش همیشگی خودت لباس پوشیدی و آرایش کردی و از خونه بیرون رفتی.
نفس عمیقی کشیدی و تقه ای به در زدی؛طولی نکشید که سونگمین با لبخند همیشگیش بهت خوش آمد گفت و توهم در جواب *مرسی* زیر لب و آرومی گفتی...
۱۱.۹k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.