سلام من اومدمم ولی بگم فردا و پس فردا و پسون فردا نیستم
پدر من؟🐻✨ پارت 12🐻✨
ویو ا/ت
_ا/ت بلند شو رسیدیم دخترم
+رسیدیم؟ (خوابالو)
_آره پاشو بریم
+اوهوم
بلند شدم به خودم تو آینه نگاه کردم و به صورتم رسیدگی کردم لباسم رو مرتب کردم و آماده رفتن شدم
رفتیم داخل و سلام کردیم به همه و نشستیم
جین:قبل از هر چیزی بگم که سئوجون برای آیدل شدن دبیو کرده
+واقعااااا
_اووووو
#+ سئوجون فایتینگ
_خب شما خبرتون رو دادید نوبت ما هست من و ا/ت قراره چند وقتی بریم انگلیس
&چییییی؟
#چرا قراره برین؟
فقط عمو جین ساکت و ناراحت بود فکر کنم خبر داشت چه اتفاقی داره می افته
_بخاطر کارم مجبوریم بریم
&کی بر میگردین؟
_۵ یا ۶ شال دیگه
&عمو اخه ۵ ۶ سال این چی کاریه که دارین اه
سئوجون بعد از تموم شدن حرفش بلند شد رفت تو اتاق و در هم بست
_برو پیشش
+باشه
بلند شدم رفتم بالا در زدم
+میشه بیام تو ؟
& بیا
وارد اتاق شدم چشماش خیس از اشک بود رفتم تو کنارش نشستم که محکم بغلم کرد داشتم زیر دستش خفه میشدم
ولی هیچی نگفتم و متقابلا بغلش کردم جوری همپ بغل کردیم که انگار قراره دیگه سالهای سال همو نبینیم
+سئوجون
&بله؟
+اگه فشار دستت رو یه ذره بیشتر کنی من از وسط نصف میشم
&اگه نصف شی خوب میشه عمو دیگه نمیبرتت
از بغلش در اومدم و نشستم پیشش
+اون موقع وقتی زیر خاکم باید بیای منو ببینی
&میزنمتا
+(خنده)بیا این چند ساعتی که پیش همیم رو خراب نکنیم
ویو ا/ت
_ا/ت بلند شو رسیدیم دخترم
+رسیدیم؟ (خوابالو)
_آره پاشو بریم
+اوهوم
بلند شدم به خودم تو آینه نگاه کردم و به صورتم رسیدگی کردم لباسم رو مرتب کردم و آماده رفتن شدم
رفتیم داخل و سلام کردیم به همه و نشستیم
جین:قبل از هر چیزی بگم که سئوجون برای آیدل شدن دبیو کرده
+واقعااااا
_اووووو
#+ سئوجون فایتینگ
_خب شما خبرتون رو دادید نوبت ما هست من و ا/ت قراره چند وقتی بریم انگلیس
&چییییی؟
#چرا قراره برین؟
فقط عمو جین ساکت و ناراحت بود فکر کنم خبر داشت چه اتفاقی داره می افته
_بخاطر کارم مجبوریم بریم
&کی بر میگردین؟
_۵ یا ۶ شال دیگه
&عمو اخه ۵ ۶ سال این چی کاریه که دارین اه
سئوجون بعد از تموم شدن حرفش بلند شد رفت تو اتاق و در هم بست
_برو پیشش
+باشه
بلند شدم رفتم بالا در زدم
+میشه بیام تو ؟
& بیا
وارد اتاق شدم چشماش خیس از اشک بود رفتم تو کنارش نشستم که محکم بغلم کرد داشتم زیر دستش خفه میشدم
ولی هیچی نگفتم و متقابلا بغلش کردم جوری همپ بغل کردیم که انگار قراره دیگه سالهای سال همو نبینیم
+سئوجون
&بله؟
+اگه فشار دستت رو یه ذره بیشتر کنی من از وسط نصف میشم
&اگه نصف شی خوب میشه عمو دیگه نمیبرتت
از بغلش در اومدم و نشستم پیشش
+اون موقع وقتی زیر خاکم باید بیای منو ببینی
&میزنمتا
+(خنده)بیا این چند ساعتی که پیش همیم رو خراب نکنیم
۵.۴k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.