مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟗
بعد از اینکه شکلات هارو درسا کردیم به طرف ماشین هامون رفتیم داشتم سوار ماشین می شدم که دیدم کوک و ته دارن به طرفم میان ته اومد نشست تو ماشین منم خدافظی کردم اومدم بشینم کوک گفت
+اممم ات اگر مایل باشید بیشتر آشنا شیم
_ام چرا که نه حتما (بایه لبخند ملیح)
+خب خوشحال شدم تا بعد
_تابعد...
بعد سوار ماشین شدیم راه افتادم توی راه بودیم که ته گفت
÷ات
_جانم
÷میگم باید یه خونه بگیرم
_ وا حالا عجله ای نیست که بمون پیش من منم تو خونه تنهام
÷هوم راستی کلک متمدنی رابطه ت با کوک فقط کاری ؟(با لبخند شیطانی)
_ام کاری کاری که نیست...
÷اووووو پی درست حدس زدم پس...
نزاشتم حرفشو کاما کنه و گفتم
_دوستانس دوستانه
÷که این طور ببینیم و تعریف کنیم(با خنده)
_می بینیم (خنده)
بعد یه ۴۰ مین رسیدیم خونه و ماشین پارک کردم رفتیم بالا رسیدیم بالا که ته گفت
÷ات من می ریم حموم میام
_ اوک برو
بعد ته رفت منم پاشدم برم لباسم رو عوض کنم که میا پیام داد
ویو چت شون
"سلام دختر قرار امروز چه طور بود
_ مرض مافیا دوستم
"اوک فقط دوستان
_😐
_خوب چیکار داشتی؟
"خواستم بگم هفته بعد که میشه شروعش فردا کلا تعطیله میآید بریم مسافرت خوش میگذره
_آره منم دلم می خواد حواسم سر رفته
"باشه پس من به بچه می گم تو هم به آقای جئون بگو بیاد
_ چرا؟؟
"تو بگو اونم بیاد نتها نباشه
_باشههههه
"میگم ات
_بله
"امشب با جمین می خوام بیام بهتون سر بزنیم برا فردا برنامه ریزی کنیم (یه نکته جمین اینجا دوسته ته و دوست پسر میا هست)
_اوک بیاد منتظرم
"اوک بای
_بای
میا کا اینو گفت رسید رفتم بالا لباسم عوض کردم(عکسش رو میزارم) که ته از حموم اومد
_ اوپا پاشو آماده شو جینین و میا دارند میان
÷عهههههه برای
_برای مسافرت فردا برنانه ریزی کنیم
÷مسافرت؟
_آره برات می گم تو باشو آماده شو الان می رسن
÷اوک
بعدش........
خب بچه دیگه فعلا شرط نمی زارم ولی لطفا حمایت کنید اسلاید بعد هم لباس ات پارت بعدی رو هم به زودی می زارم🌚🦋
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟗
بعد از اینکه شکلات هارو درسا کردیم به طرف ماشین هامون رفتیم داشتم سوار ماشین می شدم که دیدم کوک و ته دارن به طرفم میان ته اومد نشست تو ماشین منم خدافظی کردم اومدم بشینم کوک گفت
+اممم ات اگر مایل باشید بیشتر آشنا شیم
_ام چرا که نه حتما (بایه لبخند ملیح)
+خب خوشحال شدم تا بعد
_تابعد...
بعد سوار ماشین شدیم راه افتادم توی راه بودیم که ته گفت
÷ات
_جانم
÷میگم باید یه خونه بگیرم
_ وا حالا عجله ای نیست که بمون پیش من منم تو خونه تنهام
÷هوم راستی کلک متمدنی رابطه ت با کوک فقط کاری ؟(با لبخند شیطانی)
_ام کاری کاری که نیست...
÷اووووو پی درست حدس زدم پس...
نزاشتم حرفشو کاما کنه و گفتم
_دوستانس دوستانه
÷که این طور ببینیم و تعریف کنیم(با خنده)
_می بینیم (خنده)
بعد یه ۴۰ مین رسیدیم خونه و ماشین پارک کردم رفتیم بالا رسیدیم بالا که ته گفت
÷ات من می ریم حموم میام
_ اوک برو
بعد ته رفت منم پاشدم برم لباسم رو عوض کنم که میا پیام داد
ویو چت شون
"سلام دختر قرار امروز چه طور بود
_ مرض مافیا دوستم
"اوک فقط دوستان
_😐
_خوب چیکار داشتی؟
"خواستم بگم هفته بعد که میشه شروعش فردا کلا تعطیله میآید بریم مسافرت خوش میگذره
_آره منم دلم می خواد حواسم سر رفته
"باشه پس من به بچه می گم تو هم به آقای جئون بگو بیاد
_ چرا؟؟
"تو بگو اونم بیاد نتها نباشه
_باشههههه
"میگم ات
_بله
"امشب با جمین می خوام بیام بهتون سر بزنیم برا فردا برنامه ریزی کنیم (یه نکته جمین اینجا دوسته ته و دوست پسر میا هست)
_اوک بیاد منتظرم
"اوک بای
_بای
میا کا اینو گفت رسید رفتم بالا لباسم عوض کردم(عکسش رو میزارم) که ته از حموم اومد
_ اوپا پاشو آماده شو جینین و میا دارند میان
÷عهههههه برای
_برای مسافرت فردا برنانه ریزی کنیم
÷مسافرت؟
_آره برات می گم تو باشو آماده شو الان می رسن
÷اوک
بعدش........
خب بچه دیگه فعلا شرط نمی زارم ولی لطفا حمایت کنید اسلاید بعد هم لباس ات پارت بعدی رو هم به زودی می زارم🌚🦋
۲.۰k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.