تکپارتی جونگین
وقتی دختر عموش بودی و بهت اعتراف میکنه ....
ویو ا.ت :
امروز میخوام برم خونه مادربزرگم بدون مامان بابام میخوام برم
میخوام برم به مادر بزرگم تو کاراش کمک کنم .....
پس ا ماده شدم و راهی شدم ...
ا.ت : سلام مادر بزرگ
م . ب ا.ت : سلام دخترم بیا تو
ا.ت : چشم
م.ب ا.ت : عزیزم میشه غذا درست کنی ؟
ا.ت : حتما با لبخند کمرنگ
زنگ خونه خورد
م.ب ا.ت : دخترم درو واکن ببین کیه
ا.ت : جونگینه مامان بزرگ
.......
جونگین : سلام ا.ت
ا.ت : سلام خوش اومدی
جونگین : ممنون
م.ب ا.ت : پسرم تو کارا به ا.ت کمک کن شب مهمون داریم
جونگین : چشم بزارین لباسمو عوض کنم
ا.ت : لطفاً اون کاهو رو خورد کن
جونگین : چشم .......
شب مهمونی :
همه درو هم جمع شده بودن و شام می خوردن
همه : چه خوشمزه شد کی اینو درست کرده ؟
م.ب ا.ت : ا.ت و جونگین
پدر جونگین : خیلی خوبه
ا.ت : لطف دارین خنده
پدر جونگین : عروس خودمی
ا.ت : ها ؟ چیره بله ؟
م. ب ا.ت : خیلی هم بهم میان
ا.ت : لطف دارین ولی من دوست ندارم
پدر ا.ت : دخترم چی میگی ؟
ا.ت : از منم باید نظر بخواین شاید من دوسش نداشته باشم
جونگین : منو دوست نداری ؟
ا.ت : نه
و جلو اون همه ادم دست ا.تو محکم گرفت و برد تو اتاق ...
همه : اینا چشونه ؟
م.ب ا.ت : نمیدونم
جونگین ا.تو چسبوند به دیوار
جونگین : تو منو دوست نداری ؟
ا.ت : خب .. اره .. خیلی وقته
جونگین : پس برای چی گفتی دوسم نداری ؟
ا.ت : گوه خوردم
جونگین : حالا یه کاری
ا.ت : چه کاری ؟
جونگین : بیا امشب خونه ما
ا.ت : اره فکر خوبیه
.......
همه : اوه اومدن
جونگین : امشب ا.ت میاد خونه ما
همه : خب بیاد
جونگین : م. ب پس ما میریم تو ماشین
پدر جونگین : پسرم بزار کوفتمونو بخوریم 🤣
ویو ا.ت :
امروز میخوام برم خونه مادربزرگم بدون مامان بابام میخوام برم
میخوام برم به مادر بزرگم تو کاراش کمک کنم .....
پس ا ماده شدم و راهی شدم ...
ا.ت : سلام مادر بزرگ
م . ب ا.ت : سلام دخترم بیا تو
ا.ت : چشم
م.ب ا.ت : عزیزم میشه غذا درست کنی ؟
ا.ت : حتما با لبخند کمرنگ
زنگ خونه خورد
م.ب ا.ت : دخترم درو واکن ببین کیه
ا.ت : جونگینه مامان بزرگ
.......
جونگین : سلام ا.ت
ا.ت : سلام خوش اومدی
جونگین : ممنون
م.ب ا.ت : پسرم تو کارا به ا.ت کمک کن شب مهمون داریم
جونگین : چشم بزارین لباسمو عوض کنم
ا.ت : لطفاً اون کاهو رو خورد کن
جونگین : چشم .......
شب مهمونی :
همه درو هم جمع شده بودن و شام می خوردن
همه : چه خوشمزه شد کی اینو درست کرده ؟
م.ب ا.ت : ا.ت و جونگین
پدر جونگین : خیلی خوبه
ا.ت : لطف دارین خنده
پدر جونگین : عروس خودمی
ا.ت : ها ؟ چیره بله ؟
م. ب ا.ت : خیلی هم بهم میان
ا.ت : لطف دارین ولی من دوست ندارم
پدر ا.ت : دخترم چی میگی ؟
ا.ت : از منم باید نظر بخواین شاید من دوسش نداشته باشم
جونگین : منو دوست نداری ؟
ا.ت : نه
و جلو اون همه ادم دست ا.تو محکم گرفت و برد تو اتاق ...
همه : اینا چشونه ؟
م.ب ا.ت : نمیدونم
جونگین ا.تو چسبوند به دیوار
جونگین : تو منو دوست نداری ؟
ا.ت : خب .. اره .. خیلی وقته
جونگین : پس برای چی گفتی دوسم نداری ؟
ا.ت : گوه خوردم
جونگین : حالا یه کاری
ا.ت : چه کاری ؟
جونگین : بیا امشب خونه ما
ا.ت : اره فکر خوبیه
.......
همه : اوه اومدن
جونگین : امشب ا.ت میاد خونه ما
همه : خب بیاد
جونگین : م. ب پس ما میریم تو ماشین
پدر جونگین : پسرم بزار کوفتمونو بخوریم 🤣
۸.۹k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.