پارت دوم ...فاکر جوجه :]
ویو یورا ..
از مدرسه در اومدم ...بازم اون دختره لاشی سطل اشغال ریخت روم نباید اونی بفهمه .. رسیدم خونه پشت سر هم در میزدم و زنگ میزدم ولی کسی نبود درو باز کنه
یهو جیغ کشیدم +: اونیییییی نمیخوای رام بدی خونههههههههه
یهو اونی با سر ریخت بدی درو باز کرد
_: بیا تو ببخشید خواب بودم
+: ن اونی تو خواب نبودی تو توی خواب تو جنگ ایران و عراق بودی :/ این چ وضعیه
رفتم تو درو بستم
_: زر نزن بیا تو دیگ تا تو ی دوش بگیری من یچی آماده میکنم بخوری و بعدش بری کلاس زبان ..
همین ک سر و وضعشو دیدم و گفت کلاس زبان شهریش یادم افتاد و حالم گرفته شد
_: هی عشق اونی باهات شوخی کردم چرا ناراحت شدی
+: اونی من دارم میبینم تو عذاب میکشی و هرشب ساعت ۴ برمیگردی خونه و صبا انقد اذیت میشی ...پس تصمیم گرفتم ی کار پاره وقت پیدا کردم و قراره اونجا کار کنم عصر هارو ...تو نمیتونی از پس همه ی مسئولیت های من بر بیای
ویو یوری
خواستم برم ک بازومو گرفت و شروع کرد به دری وری گفتن
&: کار کنم...کنم ...نمیتونی از همه ی مسئولیت های من بر بیای ....بر بیای
اینا تو مغزم داشت اکو میشد
داد زدم _: تو میدونی من ب این کلمات حساسیت دارم چرا میگییییی من خیلیم میتونم از پست بر بیام منم تو فقط باید درستو بخونی ... تو غلط کردی کار کنی تو باید درس بخونی ...( آروم ادامه دادم ) عشق اونی حتی اگر واقعا از پس مسئولیت هات بر میام میرم به بابا میگم منو با یکی معامله کنه و پولشو ب تو بده ...خوبه ؟ ...حالا چرت چو پرت نگو و برو ی دوش بگیر و بیا سر سفره
_: اونی تو اگر همیچین کاری کنی من ب خودم آسیب میزنم و خودکشی میکنم
&: خودکشی !
قلبم تیر کشید
+: تو حق صدمه زدن به خودتو ندارییییی خانم دکتر ( با بغض) تو یکی از بهترین دکترای کشور میشی
بغلش کردم زود ..
ولی ...ولی ی چیزی سرجاش نبود .. چرا بوی اشغال میداد لباسش ..و موهاش کثیف بود
باید ته توی ماجرا رو در بیارم ..
(چند ساعت بعد ....ساعت ۶ عصر )
داشتم کفشای آل استار سیاهمو میپوشیدم ک داد زدم
_: هویییی پدصگ درساتو بنویس و زود بخواب ...واست نودل آماده کردم بخورش ...ساعت ۲ برمیگردم اگر ببینم بیداریییی ...یجوری میزنم تو ملاجت ک صدای عر عر بز رو بدی فهمیدیییی؟
یورا با داد از اتاقش +: آراسوووو اونیییییی
( لباس و آرایش یوری اسلاید اول )
از مدرسه در اومدم ...بازم اون دختره لاشی سطل اشغال ریخت روم نباید اونی بفهمه .. رسیدم خونه پشت سر هم در میزدم و زنگ میزدم ولی کسی نبود درو باز کنه
یهو جیغ کشیدم +: اونیییییی نمیخوای رام بدی خونههههههههه
یهو اونی با سر ریخت بدی درو باز کرد
_: بیا تو ببخشید خواب بودم
+: ن اونی تو خواب نبودی تو توی خواب تو جنگ ایران و عراق بودی :/ این چ وضعیه
رفتم تو درو بستم
_: زر نزن بیا تو دیگ تا تو ی دوش بگیری من یچی آماده میکنم بخوری و بعدش بری کلاس زبان ..
همین ک سر و وضعشو دیدم و گفت کلاس زبان شهریش یادم افتاد و حالم گرفته شد
_: هی عشق اونی باهات شوخی کردم چرا ناراحت شدی
+: اونی من دارم میبینم تو عذاب میکشی و هرشب ساعت ۴ برمیگردی خونه و صبا انقد اذیت میشی ...پس تصمیم گرفتم ی کار پاره وقت پیدا کردم و قراره اونجا کار کنم عصر هارو ...تو نمیتونی از پس همه ی مسئولیت های من بر بیای
ویو یوری
خواستم برم ک بازومو گرفت و شروع کرد به دری وری گفتن
&: کار کنم...کنم ...نمیتونی از همه ی مسئولیت های من بر بیای ....بر بیای
اینا تو مغزم داشت اکو میشد
داد زدم _: تو میدونی من ب این کلمات حساسیت دارم چرا میگییییی من خیلیم میتونم از پست بر بیام منم تو فقط باید درستو بخونی ... تو غلط کردی کار کنی تو باید درس بخونی ...( آروم ادامه دادم ) عشق اونی حتی اگر واقعا از پس مسئولیت هات بر میام میرم به بابا میگم منو با یکی معامله کنه و پولشو ب تو بده ...خوبه ؟ ...حالا چرت چو پرت نگو و برو ی دوش بگیر و بیا سر سفره
_: اونی تو اگر همیچین کاری کنی من ب خودم آسیب میزنم و خودکشی میکنم
&: خودکشی !
قلبم تیر کشید
+: تو حق صدمه زدن به خودتو ندارییییی خانم دکتر ( با بغض) تو یکی از بهترین دکترای کشور میشی
بغلش کردم زود ..
ولی ...ولی ی چیزی سرجاش نبود .. چرا بوی اشغال میداد لباسش ..و موهاش کثیف بود
باید ته توی ماجرا رو در بیارم ..
(چند ساعت بعد ....ساعت ۶ عصر )
داشتم کفشای آل استار سیاهمو میپوشیدم ک داد زدم
_: هویییی پدصگ درساتو بنویس و زود بخواب ...واست نودل آماده کردم بخورش ...ساعت ۲ برمیگردم اگر ببینم بیداریییی ...یجوری میزنم تو ملاجت ک صدای عر عر بز رو بدی فهمیدیییی؟
یورا با داد از اتاقش +: آراسوووو اونیییییی
( لباس و آرایش یوری اسلاید اول )
۲.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.