دوستان بعد از سالیان سال اومدم زندگی نامه اوسیم(کارینا) ر

دوستان بعد از سالیان سال اومدم زندگی نامه اوسیم(کارینا) رو بگم*به عکس دقت نکنید😂💀💔
شروع میکنیم:
کارینا وقتی بچه بود پیش خوانواده تانجیرو زندگی میکرد. تانجیرو کارینا خیلی بهم وابسته بودن به خاطر همین هر وقت تانجیرو خونه نبود میشست اینقدر گریه میکرد که برگرده. ی روز پدر کارینا با داداشش همون بابای تانجیرو دعوا کردن و پدر کارینا دست کارینا رو گرفت از اون خونه برد.چند روز بعد ی شیطان به نام (موزان) به خونشون حمله میکنه و پدر مادر کارینا رو میکشه کارینا هم خواهر کوچک ترشو از خونه فراری میده همون موقع فرشته نجات یعنی (ایچیکا خان خودمون) میاد تو خونه اما کار از کار گذشته بود موزان کارینا رو شیطان خودش کرده بود و مردم فکر میکردن که کارینا پدر مادرشو کشته بود. ایچیکا کارینا رو به سرپرستی قبول میکنه و میشه مادر ناتنی کارینا. بعد از چند روز کارینا میتونه به نور خورشید غلبه کنه و موزان سر این قضیه فشار شدیدی میخوره😂👌🏻هنوز که هنوزه موزان نتونسته کارینا رو بدست بیاره و از کارینا این سگ میترسه🤣🤣دلیل زود هاشیرا شدن کارینا هم اینه که پدر کارینا قبل از مرگ توی سپاه شیطان کش بوده و به کارینا همه چیو یاد داده بود..
*قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید 😂👌🏻💔