فیکشن کلثوم اکبری ساکن سئول
#پارت۲
از زبون نویسنده جیگر
پس به کره زیاد سفر کرده بودنو این ینی مادر اورینا با کره اشنایی داشت همین طورم کموبیش یه سری دوستا....
دیگه رفت تا چن سال بد که اورینا میره دانشگا
راسی ننه اورینا سقط شد مرد
اورینام بگایی کشید بزرگ شد
در حالی که ژیله سبزشو رو شومیز سفیدش میکرد تینام (هم خونه ایش) لقمه ای چپوند دهنش
هول هولکی اماده شدو از خونه زد بیرون
بازم خاب مونده بود و امروز با کیم تخمی فیس کلتس داشتن
از زبون نویسنده جیگر
پس به کره زیاد سفر کرده بودنو این ینی مادر اورینا با کره اشنایی داشت همین طورم کموبیش یه سری دوستا....
دیگه رفت تا چن سال بد که اورینا میره دانشگا
راسی ننه اورینا سقط شد مرد
اورینام بگایی کشید بزرگ شد
در حالی که ژیله سبزشو رو شومیز سفیدش میکرد تینام (هم خونه ایش) لقمه ای چپوند دهنش
هول هولکی اماده شدو از خونه زد بیرون
بازم خاب مونده بود و امروز با کیم تخمی فیس کلتس داشتن
۲.۱k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.