part 14
داشتم راه میرفتم که یک دستی از پشت احساس کردم وقتی برگشتم دیدم کوک دستمو کشید و منو برد تو عمارتشون و برد تو یک اتاق و منو زندونی کرد
+ : کوک منو ول کن
= : یک شرط داره
+ : هر چی باشه قبول میکنم ولی بزار برم
= : یا با من ازدواج میکنی یا همینجا میمونی
میتونی بهش فک کنی دو ساعت بعد میام سراغت ...
زنگ زدم به جین و بهش ماجرا رو گفتم و ناامید شد و گفت هرجور که میخوای تصمیم بگیر
و من خیلی کوک و دوست داشتم ولی کوک کوک قبلی نبود
+ : کوک منو ول کن
= : یک شرط داره
+ : هر چی باشه قبول میکنم ولی بزار برم
= : یا با من ازدواج میکنی یا همینجا میمونی
میتونی بهش فک کنی دو ساعت بعد میام سراغت ...
زنگ زدم به جین و بهش ماجرا رو گفتم و ناامید شد و گفت هرجور که میخوای تصمیم بگیر
و من خیلی کوک و دوست داشتم ولی کوک کوک قبلی نبود
۱.۵k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.