پارت ۱۹
پارت ۱۹
و بلخره جنگ بالشی(جهانی) پایان یافت و اون دوتا کپه ی مر ... چیز یعنی خوابیدن.
فردا
(دوباره حدود یه ساعت دعوا کردن)
بگو ازم متنفری!
_(با داد) ازت متنفرم
ازت متنفرم
ازت منتف
(حرفش با کوبید شدنش به در قطع شد و چیز گرمی رو لباش قرار گرفت)
*از اینجا یکم صحنه داره*
دامیان به شدت لب های انیا رو میبوسید و انیا هم با شدت و علاقه ادامه میداد
انیا نفس کم آورد ولی هرچی به دامیان میزد انگار نه انگار. دامیان هیچ اعتنایی نمیکرد و بلخره زبونش رو وارد دهن انیا کرد ولی خودش نفس کم آورد با بی میلی جدا شد.
_(نفس نفس زدن) این .... چه..ک..اری.. ب..بو ؟
_________________-_-________________
آقا لایک کنید . نکنید ضرر میکنید دیگه داستانمو نمیبینید . از من گفتن بود دیگه خود دانید
و بلخره جنگ بالشی(جهانی) پایان یافت و اون دوتا کپه ی مر ... چیز یعنی خوابیدن.
فردا
(دوباره حدود یه ساعت دعوا کردن)
بگو ازم متنفری!
_(با داد) ازت متنفرم
ازت متنفرم
ازت منتف
(حرفش با کوبید شدنش به در قطع شد و چیز گرمی رو لباش قرار گرفت)
*از اینجا یکم صحنه داره*
دامیان به شدت لب های انیا رو میبوسید و انیا هم با شدت و علاقه ادامه میداد
انیا نفس کم آورد ولی هرچی به دامیان میزد انگار نه انگار. دامیان هیچ اعتنایی نمیکرد و بلخره زبونش رو وارد دهن انیا کرد ولی خودش نفس کم آورد با بی میلی جدا شد.
_(نفس نفس زدن) این .... چه..ک..اری.. ب..بو ؟
_________________-_-________________
آقا لایک کنید . نکنید ضرر میکنید دیگه داستانمو نمیبینید . از من گفتن بود دیگه خود دانید
۲.۵k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.