پارت : اول
پارت : اول
ویو ا/ت :
چشمامو باز کردم با نور آفتاب باز کردم یه روز فاکی دیگه شروع شد
لباسای سیاه مخصوص رو پوشیدم رفتم wc و کارام رو انجام دادم بعد چشام به گوشیم خورد ۱۰ تا پیام از طرف لوکا اهه دوبار توی دردسر افتاده رو کرده به من اه که یهویی پدرم وارد اتاقم شد
علامت پدر ا/ت÷
÷: دختره ی هرزه بلندشو برو صبحانه آماده کن
+:خودت آماده کن من کار دارم
ویو ناهی(خودم)
و بعد ا/ت یه تنه به پدرش زدو رفت
رفتش بیرونو رفت طرف مخفی گاهشون اونا اون رو وسط شهر ساختن زیر یه رخرابه که کوچه ی بعدش یه رستوران بود
چون مادر ا/ت اونجا کار میکرد تصمیم گرفتن که اونجا مخفی گاهشون رو بسازن و الکس هم یه عمارت بزرگ داره
و بعضی اوقات اونجا جلسه میزارن تا ببینن چیکار کنن یا راجب قتل و جاسوسی و هک کردن و اینا صحبت کنن بگذریم ا/ت مثل همیشه رفت پیش الکس که ببینه چیشده چون که
لوکا اون الان توی مخفی گاه با همن رفت و در باز کرد دید که همه اونجان
+چیشده بچه ها جمع شدین
لوکا:ا/ت میشه بریم خونه ی شما؟
+چرا؟
الکس:یه اتفاقی افتاده که باید پیش پدرت حلش کنیم
+هوم باشه بریم
ویوی ناهی
همه برگشتن خونه ی ا/ت اما میدونید چی شده؟
فلش بک به عقب
÷ببینید اعضای بی تی اس باهم شرط ببندیم اگه من بردم مال اموالم رو بهم پس میدین اگه من باختم ا/ت و اعضای گروهش ماله شما باشه
( _ این علامت کوک بود)
_باشه
دست اول رو بی تی اس میبره دست دومم همینطور
پدرش ناراحت میگه تا فردا ساعت ۵ عصر بیاین ببرینشون
_ باشه
فلش بک به حال
ادامه دارد.....
ویو ا/ت :
چشمامو باز کردم با نور آفتاب باز کردم یه روز فاکی دیگه شروع شد
لباسای سیاه مخصوص رو پوشیدم رفتم wc و کارام رو انجام دادم بعد چشام به گوشیم خورد ۱۰ تا پیام از طرف لوکا اهه دوبار توی دردسر افتاده رو کرده به من اه که یهویی پدرم وارد اتاقم شد
علامت پدر ا/ت÷
÷: دختره ی هرزه بلندشو برو صبحانه آماده کن
+:خودت آماده کن من کار دارم
ویو ناهی(خودم)
و بعد ا/ت یه تنه به پدرش زدو رفت
رفتش بیرونو رفت طرف مخفی گاهشون اونا اون رو وسط شهر ساختن زیر یه رخرابه که کوچه ی بعدش یه رستوران بود
چون مادر ا/ت اونجا کار میکرد تصمیم گرفتن که اونجا مخفی گاهشون رو بسازن و الکس هم یه عمارت بزرگ داره
و بعضی اوقات اونجا جلسه میزارن تا ببینن چیکار کنن یا راجب قتل و جاسوسی و هک کردن و اینا صحبت کنن بگذریم ا/ت مثل همیشه رفت پیش الکس که ببینه چیشده چون که
لوکا اون الان توی مخفی گاه با همن رفت و در باز کرد دید که همه اونجان
+چیشده بچه ها جمع شدین
لوکا:ا/ت میشه بریم خونه ی شما؟
+چرا؟
الکس:یه اتفاقی افتاده که باید پیش پدرت حلش کنیم
+هوم باشه بریم
ویوی ناهی
همه برگشتن خونه ی ا/ت اما میدونید چی شده؟
فلش بک به عقب
÷ببینید اعضای بی تی اس باهم شرط ببندیم اگه من بردم مال اموالم رو بهم پس میدین اگه من باختم ا/ت و اعضای گروهش ماله شما باشه
( _ این علامت کوک بود)
_باشه
دست اول رو بی تی اس میبره دست دومم همینطور
پدرش ناراحت میگه تا فردا ساعت ۵ عصر بیاین ببرینشون
_ باشه
فلش بک به حال
ادامه دارد.....
۲.۲k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.