«عشق از دوران بچگی»
«عشق از دوران بچگی»
p10
یوجین: میبرمش خونم
تهیونگ: خودت برو به اون چیکار داری؟؟
یوجین: کارای شخصی باهاش دارم
تهیونگ: دست ا.ت رو گرفت و کشوند سمت خودش
یوجین: ولش کن
تهیونگ: مگه تو ول کردی که من ولش کنم؟
یوجین: مگه هر کاری من بکنم تو باید انجام بدی؟؟
تهیونگ: اگه دوست داشته باشم اره
یوجین: گفتم ولش کن
تهیونگ: به تو چه ا.ت مال منه
یوجین: کی گفته؟؟
تهیونگ: م...
ا.ت: من گفتم
یوجین: مگه دست توعه؟؟ بابات گفته باید با من ازدواج کنی
ا.ت: بایدی در کار نیست من با هر کسی که دوست دارم ازدواج میکنم
یوجین: میخوای رو حرف باباتم حرف بزنی؟؟
ا.ت: اره... مشکلیه؟؟
یوجین: معلومه که هست ادم رو حرف بزرگترش حرف ن....
تهیونگ: محکم زدم تو گوشش
یوجین: هویییی چته وحشییی
تهیونگ: به قول خودت ادم رو حرف بزرگترش حرف نمیزنه شما هم حرف نزن
یوجین: مثلا تو خیلی بزرگی؟؟
تهیونگ: اره هستم
یوجین: هه ( پوزخند) از کی تاحالا بزرگ شدی؟
تهیونگ: من خیلی وقته بزرگ شدم تو نفهمیدی
یوجین: باشه شما بزرگ ولی ا.ت رو بده من ببرم
ا.ت: من نمیام
یوجین: کی با تو بود؟
ا.ت: تهیونگ
یوجین: تهیونگ که لاله
ا.ت: لال عمتههههه
یوجین: عمه خودت لاله
ا.ت: اممم... حرفی ندارم ( بدبخت عمه ا.ت 😂😑)
یوجین: حالا بیا بریم
ا.ت: اهههه ول کن دیگه نمیخوام بیام
یوجین: باید بیای
تهیونگ: چند بار بگه نمیخواد بیاد برو دیگه
یوجین: نمیخوام
تهیونگ: یقه یوجین رو گرفت و.....
شرط ها:
16 تا لایک
15 تا کامنت
حمایت یادتون نره💕🫰🏻
p10
یوجین: میبرمش خونم
تهیونگ: خودت برو به اون چیکار داری؟؟
یوجین: کارای شخصی باهاش دارم
تهیونگ: دست ا.ت رو گرفت و کشوند سمت خودش
یوجین: ولش کن
تهیونگ: مگه تو ول کردی که من ولش کنم؟
یوجین: مگه هر کاری من بکنم تو باید انجام بدی؟؟
تهیونگ: اگه دوست داشته باشم اره
یوجین: گفتم ولش کن
تهیونگ: به تو چه ا.ت مال منه
یوجین: کی گفته؟؟
تهیونگ: م...
ا.ت: من گفتم
یوجین: مگه دست توعه؟؟ بابات گفته باید با من ازدواج کنی
ا.ت: بایدی در کار نیست من با هر کسی که دوست دارم ازدواج میکنم
یوجین: میخوای رو حرف باباتم حرف بزنی؟؟
ا.ت: اره... مشکلیه؟؟
یوجین: معلومه که هست ادم رو حرف بزرگترش حرف ن....
تهیونگ: محکم زدم تو گوشش
یوجین: هویییی چته وحشییی
تهیونگ: به قول خودت ادم رو حرف بزرگترش حرف نمیزنه شما هم حرف نزن
یوجین: مثلا تو خیلی بزرگی؟؟
تهیونگ: اره هستم
یوجین: هه ( پوزخند) از کی تاحالا بزرگ شدی؟
تهیونگ: من خیلی وقته بزرگ شدم تو نفهمیدی
یوجین: باشه شما بزرگ ولی ا.ت رو بده من ببرم
ا.ت: من نمیام
یوجین: کی با تو بود؟
ا.ت: تهیونگ
یوجین: تهیونگ که لاله
ا.ت: لال عمتههههه
یوجین: عمه خودت لاله
ا.ت: اممم... حرفی ندارم ( بدبخت عمه ا.ت 😂😑)
یوجین: حالا بیا بریم
ا.ت: اهههه ول کن دیگه نمیخوام بیام
یوجین: باید بیای
تهیونگ: چند بار بگه نمیخواد بیاد برو دیگه
یوجین: نمیخوام
تهیونگ: یقه یوجین رو گرفت و.....
شرط ها:
16 تا لایک
15 تا کامنت
حمایت یادتون نره💕🫰🏻
۷.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.