فیک :باند مافیا
فیک :باند مافیا
پارت دوازده
یه بوس رو لباش گذاشتم
و خوابیدیم.
فردا صبح ویو ا. ت:
از خواب بیدار شدم
و دیدم هنوز تو بغل کوکم
یاد دیشب افتادم
یکم خجالت کشیدم ولی خب انکار کردم
خواستم از بغلش بیام بیرون ولی زیر دلم یهو تیر کشید
ا. ت:اییی
یهو کوک از خواب پرید
کوک:چی شده بیبی؟
ا. ت:هیچی... زیر دلم درد میکنه
کوک:بیا اینجا
خودمو نزدیک تر کردم بهش
که شروع کرد به ماساژ دادن زیر دلم
چشمامو بستم
ترجیح دادم به هیچیز فکر نکنم
خودمم نمیدونم چطوری به اینجا رسیدم
از یه زیر دستی که فقط به عنوان یه مافیا و هزار چهره کار میکرد و بشدت رییسش سخت میگرفت و تقریبن هیچ حسی به رییسش
الان با همون رییس دیشب تو رابطه بودم و مال اون شدم
بیخیال افکارم شدم
و گفتم
ا. ت:کوک
کوک:جانم
ا. ت:مطمئنی منو دوست داری ؟
کوک:این چه حرفیه داری میزنی معلومه که دوست دارم
ا. ت:ولی... من احساس میکنم اونکارو از رو هوس انجام دادی
کوک:نه عشقم من مطمئنم که دوست دارم... نکنه تو منو دوست نداری؟
ا. ت:چرا خیلی خیلی دوست دارم... ولی نمیدونم چرا شک دارم
کوک:بیخیال شو این شک الکیه حالا بیا بریم
ا. ت:تو نمیای؟
کوک:همم میام
و پاشد
خودمو جمع کردم
و بلند شدم و دستگره ی اتاقو کشیدم
ا. ت:کوک درو باز کن قفله
کوک:باشه ولی اول یه بوس بده
خندم گرفت
و رفتم رو لپش یه بوس گذاشتم
کوک:اونجا نه بیب
و لباشو غنچه کرد
رفتم سطحی بوسیدمش
ا. ت:خب حالا درو باز کن
کوک:باشه
درو باز کرد که دیدم بچه ها دارن فیلم میبینن( دیشب لباساشونو پوشیدناا فک نکنین لختن)
تهیونگ روشو برگردوند
که مارو دید
ته ته:عهه بچه ها مرغ عشقا اومدن
و همه سرشونو برگردوندن
جیمین:خوش گذشت؟( منحرفانه)
لیسا:چطور بود؟؟
ا. ت:خفه شید( خودت خفه دختره چش سفید😐)
رفتم تو اشپزخونه
که جین داد زد گفت
جین:راستی ا. ت امروز میری با نامجون سوپر مارکت خوراکی بخرین؟
یونگی:نارنگیم بخرین
جیمین:موچی هم همینطور
جیهوپ:با یه نوشابه لیمویی
ا. ت:باشه.. فقط الان؟
جنی:اره
ا. ت:باشه من اماده میشم
رفتم یه تیشرت لش پوشیدم
و با یه شلوار لش کلاه مشکیمو گذاشتم
دست بندمو دستم کردم
جوراب پوشیدم
و خلاصه اماده شدم دیگه
ا. ت:خب من امادم
جین:بیا اینم لیست خرید... برو فدات بشم الهی یه ماسک صورتم بخر
ا. ت:نه دیگههه
جین:بروو خفه شو از جلو چشام دختره ی چشم سفید
نامجون: جین اروم باش( خنده)
جین:هوفف نهه من ارومم کی گفته من اروم نیستم بگین بهم تا چشاشو از کاسه در بیارمم
ا. ت:هوفف باشه لیستو بده
جین لیستو بهم داد
منم رفتم سوپر مارکت همه ی اونارو خریدم
و وقتی رسیدم خونه دیدم که...
تا پارت بعد خداااحافظظظ
پارت دوازده
یه بوس رو لباش گذاشتم
و خوابیدیم.
فردا صبح ویو ا. ت:
از خواب بیدار شدم
و دیدم هنوز تو بغل کوکم
یاد دیشب افتادم
یکم خجالت کشیدم ولی خب انکار کردم
خواستم از بغلش بیام بیرون ولی زیر دلم یهو تیر کشید
ا. ت:اییی
یهو کوک از خواب پرید
کوک:چی شده بیبی؟
ا. ت:هیچی... زیر دلم درد میکنه
کوک:بیا اینجا
خودمو نزدیک تر کردم بهش
که شروع کرد به ماساژ دادن زیر دلم
چشمامو بستم
ترجیح دادم به هیچیز فکر نکنم
خودمم نمیدونم چطوری به اینجا رسیدم
از یه زیر دستی که فقط به عنوان یه مافیا و هزار چهره کار میکرد و بشدت رییسش سخت میگرفت و تقریبن هیچ حسی به رییسش
الان با همون رییس دیشب تو رابطه بودم و مال اون شدم
بیخیال افکارم شدم
و گفتم
ا. ت:کوک
کوک:جانم
ا. ت:مطمئنی منو دوست داری ؟
کوک:این چه حرفیه داری میزنی معلومه که دوست دارم
ا. ت:ولی... من احساس میکنم اونکارو از رو هوس انجام دادی
کوک:نه عشقم من مطمئنم که دوست دارم... نکنه تو منو دوست نداری؟
ا. ت:چرا خیلی خیلی دوست دارم... ولی نمیدونم چرا شک دارم
کوک:بیخیال شو این شک الکیه حالا بیا بریم
ا. ت:تو نمیای؟
کوک:همم میام
و پاشد
خودمو جمع کردم
و بلند شدم و دستگره ی اتاقو کشیدم
ا. ت:کوک درو باز کن قفله
کوک:باشه ولی اول یه بوس بده
خندم گرفت
و رفتم رو لپش یه بوس گذاشتم
کوک:اونجا نه بیب
و لباشو غنچه کرد
رفتم سطحی بوسیدمش
ا. ت:خب حالا درو باز کن
کوک:باشه
درو باز کرد که دیدم بچه ها دارن فیلم میبینن( دیشب لباساشونو پوشیدناا فک نکنین لختن)
تهیونگ روشو برگردوند
که مارو دید
ته ته:عهه بچه ها مرغ عشقا اومدن
و همه سرشونو برگردوندن
جیمین:خوش گذشت؟( منحرفانه)
لیسا:چطور بود؟؟
ا. ت:خفه شید( خودت خفه دختره چش سفید😐)
رفتم تو اشپزخونه
که جین داد زد گفت
جین:راستی ا. ت امروز میری با نامجون سوپر مارکت خوراکی بخرین؟
یونگی:نارنگیم بخرین
جیمین:موچی هم همینطور
جیهوپ:با یه نوشابه لیمویی
ا. ت:باشه.. فقط الان؟
جنی:اره
ا. ت:باشه من اماده میشم
رفتم یه تیشرت لش پوشیدم
و با یه شلوار لش کلاه مشکیمو گذاشتم
دست بندمو دستم کردم
جوراب پوشیدم
و خلاصه اماده شدم دیگه
ا. ت:خب من امادم
جین:بیا اینم لیست خرید... برو فدات بشم الهی یه ماسک صورتم بخر
ا. ت:نه دیگههه
جین:بروو خفه شو از جلو چشام دختره ی چشم سفید
نامجون: جین اروم باش( خنده)
جین:هوفف نهه من ارومم کی گفته من اروم نیستم بگین بهم تا چشاشو از کاسه در بیارمم
ا. ت:هوفف باشه لیستو بده
جین لیستو بهم داد
منم رفتم سوپر مارکت همه ی اونارو خریدم
و وقتی رسیدم خونه دیدم که...
تا پارت بعد خداااحافظظظ
۳.۳k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳