My mafia
صبح روز بعد:
-سلام ارباب
-بنال
-تو دلش:شعور نداری بیشعور
-خواستم بگم جسیکا با گلدون قصد جون خواهرتون رو داشته...
-چییییییی
سریع بیارش پیش من
-چشم
تو دلش :ایول جسیکا پاره ای...خیانت می کنی آره؟؟؟
.
.
.
.
.
-خب خب جسیکا خانم می خوای خواهر منو بکشی؟؟؟
-چی ؟؟؟ نه نه اشتباه شده ددی؟؟؟
- ددی و مرض خیانت کار بدبخت
-میگم من نبودم
-ببند اینا چین
-آره اصن خیانت کردم به توچه تو فقط هانول رو میدیدی فقط فکر پول بودی وقتی اون دختره اومد بدتر شد
-ببند دهنتو (شلیک)
-اوفی مرد دیگه راحت شدم
یونگی...
-یونگی؟؟؟
-آره خواستم بگم می تونی منو ببخشی بابت اون کارم
-امممممم.... باشه فقط یه بار دیگه با خواهر من کاری کنیا من می دونم و تو...
-حتما خیالت تخت
-پیش خودمون بمون نیازی نیست جایی بری
-ممنون:)
*سلام سلام با عرض معذرت بخاطر تاخیر فراوان من اومدم مسافرت شیراز پیش فامیلامون بعد خیلی سرم شلوغ بود و اصن یادم نبود و تکالیفم هم بود)
خیلی دوستون دارم:)
-سلام ارباب
-بنال
-تو دلش:شعور نداری بیشعور
-خواستم بگم جسیکا با گلدون قصد جون خواهرتون رو داشته...
-چییییییی
سریع بیارش پیش من
-چشم
تو دلش :ایول جسیکا پاره ای...خیانت می کنی آره؟؟؟
.
.
.
.
.
-خب خب جسیکا خانم می خوای خواهر منو بکشی؟؟؟
-چی ؟؟؟ نه نه اشتباه شده ددی؟؟؟
- ددی و مرض خیانت کار بدبخت
-میگم من نبودم
-ببند اینا چین
-آره اصن خیانت کردم به توچه تو فقط هانول رو میدیدی فقط فکر پول بودی وقتی اون دختره اومد بدتر شد
-ببند دهنتو (شلیک)
-اوفی مرد دیگه راحت شدم
یونگی...
-یونگی؟؟؟
-آره خواستم بگم می تونی منو ببخشی بابت اون کارم
-امممممم.... باشه فقط یه بار دیگه با خواهر من کاری کنیا من می دونم و تو...
-حتما خیالت تخت
-پیش خودمون بمون نیازی نیست جایی بری
-ممنون:)
*سلام سلام با عرض معذرت بخاطر تاخیر فراوان من اومدم مسافرت شیراز پیش فامیلامون بعد خیلی سرم شلوغ بود و اصن یادم نبود و تکالیفم هم بود)
خیلی دوستون دارم:)
۲.۷k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.