تکه ای از قلبم💔(1)
تکه ای از قلبم💔(1)
(وقتی ک لیا خودکشی کرده 3 روز بعد پدر مادر ات میمیرن )
فلش بک$(1ساعت قبل از اینکه لیا خود کشی کنه)(دوست لیا سولی عاشق کوکه)
کوک
حوصلم سر رفته بود..تصميم گرفتن برم بیرون لباس پوشیدم و از خونه زدم بیرون داشتم قدم میزدم ک گوشیم زنگ خورد لیا بود
مکالمه§
لیا:الو کوک کجایی؟
کوک:بیرون
لیا:میای پیشم؟
کوک:اوکی
لیا:بای
کوک:بای
پایان مکالمهـ§
کوک
رفتم سمت خونه ی لیا..... بعد چند مین رسیدم...زنگ و زدم ک درو باز کرد رفتم ت یهو پرید بغلم
لیا:دلم برات تنگ شده بود
کوک:منم دلم برات تنگ شده بود
لیا:(ازش جدا شدم) بیا فیلم ببینیم
کوک:ترسناک بزار
لیا:..... باشه
لیا
فیلم رو گذاشتم.....بعد چند مین صدای زنگ در اومد
کوک:لیا.. منتظر کسی بودی؟
لیا:ن
کوک:برو درو باز کن ببین کیه
لیا:اوک
رفتم رو باز کرد سولی بود
لیا:سولیییی(بغلش کرد)
سولی:لیاااا
لیا:کاری داشتی؟
سولی:اومدم اینو بهت بدم و برم
لیا:چی هس؟
سولی:برو بازش کن می فهمی
لیا:اوک(پاکت رو ازش گرفت)
سولی:بای
لیا:بای(سولی رفت و منم رفتم ت)
کوک:کی بود؟
لیا:سولی
کوک:اها
(وقتی ک لیا خودکشی کرده 3 روز بعد پدر مادر ات میمیرن )
فلش بک$(1ساعت قبل از اینکه لیا خود کشی کنه)(دوست لیا سولی عاشق کوکه)
کوک
حوصلم سر رفته بود..تصميم گرفتن برم بیرون لباس پوشیدم و از خونه زدم بیرون داشتم قدم میزدم ک گوشیم زنگ خورد لیا بود
مکالمه§
لیا:الو کوک کجایی؟
کوک:بیرون
لیا:میای پیشم؟
کوک:اوکی
لیا:بای
کوک:بای
پایان مکالمهـ§
کوک
رفتم سمت خونه ی لیا..... بعد چند مین رسیدم...زنگ و زدم ک درو باز کرد رفتم ت یهو پرید بغلم
لیا:دلم برات تنگ شده بود
کوک:منم دلم برات تنگ شده بود
لیا:(ازش جدا شدم) بیا فیلم ببینیم
کوک:ترسناک بزار
لیا:..... باشه
لیا
فیلم رو گذاشتم.....بعد چند مین صدای زنگ در اومد
کوک:لیا.. منتظر کسی بودی؟
لیا:ن
کوک:برو درو باز کن ببین کیه
لیا:اوک
رفتم رو باز کرد سولی بود
لیا:سولیییی(بغلش کرد)
سولی:لیاااا
لیا:کاری داشتی؟
سولی:اومدم اینو بهت بدم و برم
لیا:چی هس؟
سولی:برو بازش کن می فهمی
لیا:اوک(پاکت رو ازش گرفت)
سولی:بای
لیا:بای(سولی رفت و منم رفتم ت)
کوک:کی بود؟
لیا:سولی
کوک:اها
۳.۷k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.